1. خانه
  2. /
  3. کتاب نمایش بازی ازدواج

کتاب نمایش بازی ازدواج

نویسنده: ادوارد آلبی
3.6 از 1 رأی

کتاب نمایش بازی ازدواج

Marriage Play
مترجم:
انتشارات: افراز
٪15
180000
153000
معرفی کتاب نمایش بازی ازدواج
نمایشنامه‌ی «نمایش بازی ازدواج» که در سال ۱۹۸۷ به قلم ادوارد آلبی، یکی از دقیق‌ترین و بی‌رحم‌ترین کالبدشکافان روابط انسانی، نوشته شد، اثری است موجز اما سنگین؛ نمایشی که در فضای بسته‌ی یک اتاق نشیمن، پرتلاطم‌ترین دریاچه‌ی احساسات سرکوب‌شده، عشق فرسوده و خشم پنهان را پیش چشم مخاطب می‌آورد. این اثر، هرچند از نظر حجم کوتاه‌تر از شاهکارهای پیشین آلبی است، اما همان قدرت برانگیختن اضطراب و همان طنز تاریک را در خود دارد؛ پرسشی کهنه اما همواره تازه را پیش می‌کشد: وقتی تمام خیانت‌ها، پشیمانی‌ها و خاطرات به یکدیگر گره می‌خورند، از یک ازدواج چه باقی می‌ماند؟
در دل این روایت، جک و گیلیان ایستاده‌اند؛ زن و شوهری میانسال که سال‌ها زندگی مشترک، میان آن‌ها دیواری از تکرار و خستگی کشیده است. جک، تاجر خسته‌ای که چهار بار در یک شب تصمیم می‌گیرد همسرش را ترک کند، و گیلیان، زنی با زبانی تیز و ذهنی محاسبه‌گر که با طعنه و سکوت، رشته‌ی قدرت را در دست دارد. اما هر بار که جک به در خروج نزدیک می‌شود، واکنش خونسرد و گاهی تحقیرآمیز گیلیان، او را دوباره به میدان نبرد بازمی‌گرداند؛ میدان نبردی که نه تنها در کلمات، که در نگاه‌ها و حتی در خشونت‌های فیزیکی جاری است. در این میان، «کتاب روزها»ی گیلیان - دفترچه‌ای عظیم و بی‌رحم که لحظه‌به‌لحظه‌ی زندگی زناشویی‌شان را ثبت کرده - به ابزاری تبدیل می‌شود برای سنجش حقیقت و حافظه؛ خاطراتی که هم مرهم‌اند و هم سلاح. آلبی در این اثر با قلمی موجز اما عمیق، ازدواج را نه به عنوان اتحاد دو نفر، که به مثابه آیینی بی‌پایان و چرخه‌ای از ترک‌ کردن و بازگشت، قدرت‌نمایی و تسلیم، بازآفرینی می‌کند. «نمایش بازی ازدواج» کم‌تر درباره‌ی روایت یک داستان است و بیش‌تر درباره‌ی درگیری میان خاطره و حقیقت، میل به رفتن و اجبار به ماندن، و نبردی که در سکوت و در دل روزمرگی جریان دارد. نمایشنامه‌ای که در بستر طنز تلخ و دیالوگ‌های برنده‌ی آلبی، پوچی عشق‌های فرسوده و شکنندگی هویت انسانی را آشکار می‌کند. حتی در واپسین پرده‌ی زندگی مشترک، مخاطب درمی‌یابد که شاید هیچ‌کدام از طرفین واقعا نمی‌توانند از این چرخه‌ی فرساینده‌ی عشق، نفرت و وابستگی بگریزند.
این اثر، در عین ایجاز، تصویری صادقانه و گاه بی‌رحم از رابطه‌ای انسانی‌ است که نه در پی قهرمان‌سازی است و نه در پی مرثیه‌سرایی؛ بلکه فقط نشان می‌دهد انسان، در نهایت، چگونه در اسارت عادت‌ها و خاطراتش باقی می‌ماند. و این همان امضای ادوارد آلبی است: نمایشی کوچک که بازتابی بزرگ از رنج، طنز و تناقض‌های زندگی است.
درباره ادوارد آلبی
درباره ادوارد آلبی
ادوارد فرانکلین آلبی نمایشنامه نویس شهیر آمریکایی و برنده ۳ جایزه پولیتزر بود. وی را که بیشتر به خاطر نگارش چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟، داستان باغ وحش و رویای آمریکایی معروف است، وجدان بیدار آمریکا می نامیدند.کارهای اولیه او به شکلی گونهٔ آمریکایی تئاتر پوچی و تأثیر پذیرفته از افرادی چون ژان ژنه، ساموئل بکت و اوژن یونسکو بود اما در واقع نمایش های وی نقد جامعه آمریکا می باشند. نمایشنامه معروف چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟ سوای اهمیتش در عرصه نمایش و سینما، به عنوان یک متن مرجع در دروس روانشناسی و علوم ارتباطات دانشگاه های جهان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
قسمت هایی از کتاب نمایش بازی ازدواج

جیلیان : عمیقا. جک : چی؟ جیلیان : زندگیم داره از عمق تکون می خوره غلطه، باید بگی عمیقا تکون می خوره. جک : الان وقت ایراد گرامریه؟ حالا هر چی! تو خودت می تونی؟ جیلیان : چیو؟ جک : چی چیو؟ جیلیان : چیو می تونم؟ جک : [مکث کوتاه] همین می تونی بگی؟ می تونی بگی زندگیم داره عوض می شه و از این حرف ها. می تونی؟ جیلیان : نمی دونم. تو می تونی؟ جک : الان تو داری سر به سر من میذاری؟ جیلیان : [لحن شیطنت آمیز] تقصیر خودته دیگه. جک : [لحظه ای به جیلیان زل می زنه و بعد نگاه شو برمی داره] شاید اگر من تو رو درست شناخته بودم هیچ وقت باهات ازدواج نمی کردم. شاید که نه مطمئنم اگر درست شناخته بودمت باهات ازدواج نمی کردم. جیلیان : [جدی] اوه! چرا می کردی. جک : [فکر] شاید. جیلیان : ازدواج های سنتی بهترین بودن. تا روز عروسیت زنتو نمی دیدی. همه چی با خونواده ها بود. به خاطر یه سری رسم و رسوم و این جور حرفها تا روز عقدت چشمت به عروس نمی افتاد. بعد، اون روز، یهو تور از صورتش کنار می زدی، قلبت از هیجان می ایستاد تو اون لحظه. رو زمین نبودی انگار ... جک : بعد می فرستیش دنبال یه کاری، همون نخودسیاه و می شینی به فکر. به اینکه چه اتفاق کوفتی داره تو زندگیت می افته؟ جیلیان : تغییر زندگی. مال شما مردهاست! جک : [ناراحت] بله، می دونم. جیلیان : مثل سینه های آدم می مونه، شما مردها هم دارین، ولی نه بهشون فکر می کنین نه ازشون استفاده ای می برین. جک : من همیشه به سینه هام فکر می کنم ...

مقالات مرتبط با کتاب نمایش بازی ازدواج
«ادوارد آلبی» و دنیای خلق نمایشنامه
«ادوارد آلبی» و دنیای خلق نمایشنامه
ادامه مقاله
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری

نمایشنامه های انتخاب شده در این مطلب، بهترین ها برای ورود به این دنیا هستند

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب نمایش بازی ازدواج" ثبت می‌کند