«بازدم» نام رمان کوچک و کمحجمی از آنیتا یار محمدی است. «بازدم» دومین رمان بزرگسال اوست. یارمحمدی علاوه بر نوشتن رمان برای بزرگسال، به کار ترجمه هم مشغول است و تاکنون چندین کتاب برای بچهها ترجمه کرده است که از آن میان میتوان به مجموعهی «خانهی درختی» اشاره کرد. مضمون اصلی «بازدم» مهاجرت است. کسری، پسری جوان به قصد ادامهی تحصیل، میخواهد از ایران برود. رمان، یک صبح تا غروب کسری را روایت میکند. خواننده پا به پای کسری، به خیابانها و کوچهها میرود، با دوستان و اطرافیان و نزدیکان کسری آشنا میشود و پی به دغدغهها و مسائل و زندگی کسری میبرد. یارمحمدی علاوه بر پرداختن به موضوع مهاجرت و تردیدها و دودلیها و سختیهایی که در پی دارد، سعی کرده به معضلات و مشکلات اجتماعی و خانوادگی هم اشاراتی داشته باشد. خواهر کسری چند سال پیش، بعد از مبارزه با یک بیماری روحی، از دنیا رفته و با مرگش تاثیر عمیقی روی کسری و پدر و مادرش گذاشته است. پدر کسری در گذشته زندانی سیاسی بوده و مادرش مربی مهدکودک. نویسنده سعی کرده است بدون اشارات مستقیم، به مسئلهی تفاوت نسلها نیز بپردازد. او در روایت داستانش، و در میان دیالوگهای بین راوی و شخصیتهای پیرامونش، سعی کرده است، تفاوت نگاه نسلها را نسبت به مسائل نشان دهد. زاویهی دیدی که نویسنده برای رمانش انتخاب کرده است، زاویهی دید محدود به ذهن است. او با انتخاب این زاویهی دید سعی کرده است، تقابل میان نسلها را به تصویر بکشد و از هر قضاوتی دوری کند. رمان «بازدم» برای خوانندگانی که به دنبال رمانهای کمحجم با تم اجتماعی هستند، میتواند گزینهی خوبی باشد، خوانندگانی که به دنبال قصهی آدمها هستند، چه آدمهایی مربوط به نسل یا نسلهای پیشین که زخمهای متعددی را با خود حمل میکنند و نگاه دیگری به زندگی دارند؛ و چه فرزندان آنها که متعلق به نسلهای بعدی هستند، که بین دلبستن و دلکندن، مدام در تردید هستند.
درباره آنیتا یارمحمدی
آنیتا یارمحمدی نویسنده و مترجم متولد 1366 در ایران،