کتاب یادداشت های علم (7 جلدی)

Alam's Memoirs
کد کتاب : 37968
شابک : 978-9645643353
قطع : رقعی
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1992
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 22
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت
تعداد جلد : 7

معرفی کتاب یادداشت های علم (7 جلدی) اثر امیراسدلله علم

اثر پیش رو با عنوان "یادداشت های علم"، شامل متن کامل نوشته‌های "امیراسدلله علم" است که به ویراستاری "علینقی عالیخانی" منتشر شده است. این مجموعه هفت جلدی از یادداشت‌هایی به دست آمده که "امیراسدلله علم" بین سال های 1346 تا 1356 به مدت ده سال روزانه در یک دفترچه ثبت می‌نمود. وی وصیت کرد که پس از مرگش و در صورت تغییر در نحوه‌ی اداره‌ی مملکت، خانواده‌اش اجازه‌ی انتشار این کتاب را دارند.
شش جلد اول کتاب در دهه هفتاد شمسی منتشر شد، در حالی که جلد هفتم 20 سال بعد به انتشار رسید. جلد هفتم، که اتفاقات سال های 1346 تا 1347 را بازگو می‌کند، به نوعی مقدمه ای برای شش جلد قبل به حساب می‌آید. "علینقی عالیخانی" به عنوان ویراستار کتاب "یادداشت های علم"، اشاره می‌کند که از آنجایی که جلد هفتم این یادداشت‌ها، جدا از شش جلد قبلی و پس از آن منتشر شده است، به خواننده پیشنهاد می شود این یادداشت‌ها را از جلد هفتم مطالعه کند و سپس به سراغ شش جلد بعدی برود.
از ویژگی های برجسته‌ای که کتاب پیش رو را قابل توجه می کند، نزدیکی "امیراسدلله علم" به شخص شاه سابق، "محمدرضا پهلوی" است. "امیراسدلله علم" در بیشتر سفرهای کاری و تفننی، شاه را همراهی می‌کرد و در مواقع دیگر پیرامون موضوعات مختلف با او در ارتباط بود. شاه که سال ها وی را می‌شناخت و به او اعتماد داشت، او را در جریان مسائل گوناگون کشور قرار می‌داد. بنابراین خواندن "یادداشت های علم" می تواند تصویری جامع از وضعیت کشور در دوران حکومت پهلوی ارائه دهد و نظام داخلی آن، به‌ویژه نظام اداره کشور را در حلقه‌ی خصوصی آن، بازنمایی کند.

کتاب یادداشت های علم (7 جلدی)

امیراسدلله علم
اسدالله خان عَلَم امیر قاینات مشهور به اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند - ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضاشاه پهلوی، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بوده‌است.
دسته بندی های کتاب یادداشت های علم (7 جلدی)
قسمت هایی از کتاب یادداشت های علم (7 جلدی) (لذت متن)
به استراحت و دیدن دوستان گذشت. شب منزل والا حضرت شاهدخت شمس مهمان بودم ... علیا حضرت ملکه پهلوی تشریف داشتند. نخست وزیر هم بود، موزیک ایرانی و خواننده ایرانی بود. چون یک ماه موزیک ایرانی نشنیده بودم بسیار خوش گذشت. شنبه 26 بهمن 1347 ...با اینکه امروز ده ساعت کار کرده ام و حالا که نصف شب است می خوابم، هرچه حساب می کنم فقط ده دقیقه به کار صحیح مردم رسیده ام و آن ترتیب دادن آب آشامیدنی مردم زلزله زده خضری است، که بالاخره موفق شدم ترتیبی بدهم تلمبه بر چا ه های حفر شده نصب شود. و الا با تانکر ممکن نبود مردم آب بگیرند، چون تانکرها یخ می زد. وای که طبقه حاکمه چقدر فاسد و پلید است و چگونه انسان را تحمیق می کند، و وقت انسان بی نتیجه به این شیطنت ها و پدرسوختگی ها صرف می شود. غروب کاخ نیاوران حضور والا حضرت همایون ولیعهد رسیدم. با والا حضرت فرحناز شام می خوردند. سر شام آن ها شرکت کردم، یک ویسکی خوردم. چند دقیقه خوشی به من گذشت. هر دو بچه ها مرا دوست می دارند. من هم واقعا به آن ها علاقمند هستم. وقتی اعلیحضرت تشریف ندارند، یکی از دلخوشی های من دیدن مرتب بچه های شاهنشاه است. ماشالله باهوش و با استعداد هستند. خداوند به آن ها سعادت ارزانی کند. پدر خوب و خوش قلب و انسانی دارند، دلیلی ندارد که آنها سعادتمند نشوند. علیرضا در سنت موریتز با شاهنشاه است، چون مدرسه ندارد.