داستانی که از زبان شخصیت های گوناگون روایت می شود و سرنوشت زنی کولی را که دست روزگار او را با مردی تهرانی به نام فرحان پیوند داد و بعد از آن گلاب را در دامنش نهاد با مرور زندگی مرجان و دخان به تصویر می کشد. قصه ای از جدایی مادر و فرزند، تن دادن به زندگی دشواری که به دنبال مرگ همسر اتفاق می افتد و درگیر شدن با اتفاقاتی ناخوشایند که به دنبال طرد شدن عاشق، دوری از معشوق، نبود فرزند، رفتارهایی جنون آمیز و… گریبانگیر شخصیت های کتاب می شود.