کتاب یادگار چهارشنبه

Yadegar-e Chaharshanbeh
کد کتاب : 43004
شابک : 978-6229748855
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 86
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت
ابراهیم زهیری
در شرف جوانىِ پيريم؛ اول چهل چهلى.روستا زاده‌‎ام، دى ماه ٥٩.تازه جنگ شروع شده بود، فرار كرديم بالاجبار؛ در حالى كه مادرم پا به ماه بود، چه مى‌كرديم؟روستاى بيت ملا داوود خانه ى پدربزرگ گزينه ى اول و آخر خانواده بود به زعم پدرم.زير كومه ابرهاى سياه دود يونيت مارون ٣ كه هميشه سايه اش را از روستامان دريغ نمى‌كرد؛ به دنيا آمدم.قرار نبود جنگ طول بكشد، ولى طول كشيد.بين اهواز و رامهرمز و روستا جابجا مى شديم به جبر، تا اينكه پدر ثبات را در رامهرمز ديد. شرقى‌ترين شهر استان خوزست...
قسمت هایی از کتاب یادگار چهارشنبه (لذت متن)
آدم ها، ماشین ها، سایه ها، باد، لرزش درخت ها، ابرهای پراکنده، گوشت و آهن قاطی شده اند؛ خالی از رویا یا خوابی کوتاه که به محض بیدار شدن از یاد می رود و خاطره ای از آن می ماند ته ذهن، که هر چه زور می زنی به یاد نمی آوریش. ولی نه این طور هم نیست، شاید از دور این طور به نظر برسد. نزدیک تر اگر شویم شعور و احساس رشد می کند و بیدارت می کند با کشیده ای آب دار یا حتی به عکس وقتی دربرشان بنشینی بی نظمی، حدت و شدت اختلاط گوشت و آهن را هم بیش تر لمس می کنیم. نمی دانم. گیج شدم. چقدر فکر می کنم! و...