کتاب تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی

A Comparative Study Of Sufism, Kabbalah And Gnosticism
کد کتاب : 56590
شابک : 978-9644015687
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 419
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

معرفی کتاب تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی اثر حسین شهبازی

این کتاب، حاصل تحقیق نگارنده در دورهٔ دکتری رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تبریز است.

نویسندهٔ کتاب برآن است که هر کدام از سه مکتب عرفانی قبالا، گنوسی و تصوف در بستر فرهنگی و اجتماعی یکی از ادیان بزرگ الهی (یهود، مسیح و اسلام) نضج یافته و به منصّه ظهور رسید. در این میان مکتبی چون گنوسی از مسیحیت کمترین تأثیر را پذیرفت. تصوف به شدت تحت تأثیر مبانی شریعت اسلامی واقع شد هرچند برخی آموزه‌های تصوف در قالب طریقت، خارج از محدودهٔ شریعت تلقی شد، ولی در کل تعالیم آن در مدار توحید باقی ماند؛ قبالا نیز در عین تکوین در بستر دین یهود، از مبانی و آموزه‌های گنوسی و تصوف متأثر شد. تصوف، قبّالا و گنوسی به دلیل تأثیرگذاری متقابل در یکدیگر یا تأثیر یک سویهٔ برخی از آنها بر دیگری و نیز اشتراک یا قرابت در برخی از مبانی و آبشخورهای اندیشه، در عین داشتن وجوه تمایز و اختلاف چشمگیر، می‌توانند موضوع یک بحث تطبیقی واقع شوند. این کتاب نیز مبتنی بر فرضیهٔ وجود تعامل و ارتباط میان تصوف، قبالا و گنوسی، در صدد تبیین وجوه تعامل و جنبه‌های ارتباط دوسویه یا چندسویه میان آنها است. برای نیل به این هدف، بررسی تطبیقی مولفه‌های اصلی اندیشه عرفانی آنها نظیر خداشناسی و غایات عرفانی، انسان‌شناسی و جایگاه انسان در نظام معرفتی، خیر و شر، ابلیس و ارتباط آن با نظام احسن، عقل، وحدت و کثرت، مراتب سلوک، استفاده از زبان رمزی و وجوه تمایز و اشتراک در نمادها و رمزها، میزان تأثیرپذیری از ادیان الهی (یهود، اسلام و مسیحیت) و آیین‌ها و اندیشه‌های بشری (مانوی، نوافلاطونی و…)، وجههٔ همت نگارنده بوده‌است مبنای بحث تطبیقی در این نوشتار، مکتب تطبیقی آمریکایی است که مقولات فرهنگی و ادبی را به مثابة یک کلیت، فراسوی مرزها می‌بیند و بدون اصالت قائل شدن به رابطة تاریخی، روابط فرهنگی و ادبی را فارغ از قید اثبات‌گرایی بررسی می‌کند. هرچند امروزه مطالعات تطبیقی، آن مفهوم محدود و سنتی را ندارد و در رشته‌های مختلف به قرائت‌های موازی آثار و مقولات فرهنگی اطلاق می‌شود.

کتاب تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی

دسته بندی های کتاب تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی
قسمت هایی از کتاب تصوف، قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی (لذت متن)
مرقیون، نخستین متفکر گنوسی است که با زمینه سازی در طرح تئوری ثنویت و طرح این سوال که «خدای نیک و اعلا چگونه جهان شر می آفریند؟» خدای مسیحیت را به چالش کشید. (Jonas 1991:136) او با این مدعا که خدای خالق عهد عتیق خشن، مبدع شرور، شیفتۀ جنگ و ناپایدار در قضاوت است و گناهکاران را به سبب گناهان به کیفر اعمال می رساند و مقایسۀ چنین خدایی با خدای عهد جدید که عیسی آن را خدای رحمت و بخشش و خیر مطلق معرفی می کند، سخت بر این تناقض و تباین می تازد. کردو نیز هم زمان با مرقیون از دو خدا سخن می گوید. (ولفسن، 1389: 552) والنتینوس این دوگانگی را در رسایل کلامی خویش از جمله «سه اقنوم» تبیین می کند. (هادی نا، 1390: 83) در کنار تئوری ثنویت، ایده هایی چون اصالت معرفت و تقدم آن بر ایمان، خلقت انسان از فرشتگان سفلی، جنس زنانگی مسیح یا خدای مذکر و مونث مطرح توسط والنتینوس، همگی تفکرات نوینی در قرن دوم میلادی بود که ذهن متشرع آبای کلیسا، آنها را برنمی تافت. مرقیون گنوسی، با تکیه بر سخن عیسی که می گوید: «درخت نیکو، میوه نیکو می دهد» (هالروید، 1392: 279؛ smith 1979: 259)، در انتساب شر به خداوند دچار شک و تردید می شود. این تردید، او و گنوسیان هم عقیده اش همچون کردو و لوکیان را به قبول اصل ثنویت، به تقلید از عرفان ایران باستان، سوق می دهد. حال آن که، در نظر مسیحیان راست کیش، گنوسیان با این ایده و طرح دو خدای شر و خدای متعالی، یکتایی خداوند را در آیین یهود و مسیح زیر سوال می برند و این امر به هیچ وجه برای آنها قابل پذیرش نبود.