کتاب مقتل سید الشهدا

Maghtal
قمقام زخار و صمصام بتار
کد کتاب : 57441
مترجم :
شابک : 978-9642028795
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 830
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب مقتل سید الشهدا اثر فرهادمیرزا قاجار

کتاب « مقتل سید الشهدا» " قمقام زخار و صمصام بتار " نوشته « فرهادمیرزا قاجار» توسط انتشارات جمال ‫منتشر شده است.
کتاب پیش رو به قلم ولیعهد فتحعلیشاه قاجار و با بهره گیری از منابع اهل سنت و شیعیان پیرامون امام حسین علیه السلام و زندگی ایشان از هنگام تولد تا شهادت نگارش شده است. این مقتل یکی از پرآوازه ترین کتاب های تالیفی در قرون اخیر به حساب می آید که از انسجام و استحکام کافی برخوردار است و با وجود گذشت سالیان طولانی از تالیف آن مطالبش تازگی خود را حفظ کرده اند. قمقام زخار و صمصام بتار با توجه به زمان نگارشش نثری دشوار دارد و به همین جهت نسخه بازنویسی شده آن در این کتاب ارائه شده است.

کتاب مقتل سید الشهدا

فرهادمیرزا قاجار
فرهاد میرزای قاجار، ملقب به معتمدالدوله، در سال ۱۲۳۳ ه. ق، به دنیا آمد او فرزند پانزدهم عباس میرزا، فرزند فتحعلی‌شاه قاجار است که از ادیبان، شاعران، مجتهدان و رجال سیاسی قرن سیزدهم هجری، به شمار می‌آید. فرهاد میرزا علاوه بر مناصب حکومتی، دارای شخصیت علمی و فرهنگی بوده و آثار چندی از خود به جای گذاشته و خدماتی از جمله اقدامات عمرانی چشمگیری در آستان کاظمین به عمل آورده است.وی در مقبره فرهادیه در باب المراد آستان کاظمین (علیهما‌السّلام)، به خاک سپرده شده است.
قسمت هایی از کتاب مقتل سید الشهدا (لذت متن)
همان شب یا فردای آن شب، ابن عباس دوباره به خدمت حضرت آمد و گفت: «یابن رسول الله! من در این حادثه جان کاه هرچه می خواهم شکیبا باشم نمی توانم و از این سفر تو بسیار می هراسم چرا که کوفیان، انسان های حیله گری هستند. بیا و این سفر را لغو فرما که امروز تو مولا و مقتدای مسلمانانی؛ اگر کوفیان راست می گویند [چنان که نوشته اند] در دفاع از شما ثابت قدمند، بنویس حاکمشان را بیرون کنند و شهر را از دشمنانت پاک کنند، آن گاه به کوفه برو؛ اگر هم از ماندن در مکه معذوری، یمن که بهتر و بزرگتر از کوفه است و دژی مستحکم متشکل از شیعیان پدرت امیرالمومنین علیه السلام دارد؛ وانگهی، از تیررس دشمنانت هم دور است. اگر به آن جا رفتی، داعیانت را به اطراف اقصی نقاط عالم بفرست و مردم را به بیعت با خود دعوت کن. این گونه امید رسیدن به مقصود بیش تر است.» امام به او فرمود: «ای پسرعمو! من می دانم که تو این نصایح را از سر دل سوزی و مهربانی می گویی، ولی مصمم به رفتن شده ام.» او گفت: «پس لااقل این زنان و کودکان را با خودت نبر که به خدا چشم پسر زبیر از رفتنت روشن شده است؛ چرا که می داند با بودن تو کسی به او توجه ندارد و در مقایسه با تو موقعیتی ندارد.» به روایتی، حضرت فرمود: «اگر در جای دیگری کشته شوم بهتر است از این که حرمت حرم شکسته شود.» ابن عباس با خود گفت: «با این سخنش می خواست تسلیتی به من گفته باشد.» و در روایتی دیگر، امام فرمود: «جدم رسول خدا دستوری به من داده که حتما باید اجرا شود.»