1. خانه
  2. /
  3. کتاب اسب سحرآمیز

کتاب اسب سحرآمیز

نویسنده: مگدالن ناب
2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.3 از 1 رأی

کتاب اسب سحرآمیز

The Enchanted Horse
انتشارات: محراب قلم
٪15
70000
59500
پیشنهاد ویژه
3.3 از 1 رأی

کتاب اسب سحر آمیز

The Enchanted Horse
انتشارات: دنیای اقتصاد
٪20
70000
56000
معرفی کتاب اسب سحرآمیز
کتاب «اسب سحرآمیز» نوشته‌ی مگدالن ناب داستان کوتاهی برای کودکان و نوجوانان است درباره‌ی دختری به نام ایرنا که در شب کریسمس، یک اسب چوبی شکسته را در یک مغازه‌ی عتیقه‌فروشی می‌بیند و بدون توجه به ظاهر کهنه‌ی آن، تصمیم می‌گیرد همان را به‌عنوان هدیه انتخاب کند. این انتخاب شروع تغییری در زندگی اوست. داستان در فضایی ساده و آرام روایت می‌شود و محور اصلی آن، رابطه‌ی این دختر با اسبی‌ است که چیزی بیشتر از یک اسباب‌بازی معمولی است. در ادامه، ایرنا متوجه می‌شود اسب چوبی‌ای که به خانه آورده، ویژگی‌هایی عجیب دارد و به‌نوعی زنده است. این اسب که ایرنا نامش را بلا می‌گذارد، فقط برای او زنده و واقعی به‌نظر می‌رسد. ایرنا با او مثل یک اسب واقعی رفتار می‌کند و پیوندی عاطفی با او برقرار می‌شود. به مرور، از طریق رویاها یا خاطراتی که به شکلی مرموز در ذهن ایرنا نقش می‌بندند، به گذشته‌ی اسب اشاره‌هایی می‌شود؛ گذشته‌ای که از رنج و آزار در مزرعه‌ای بزرگ خبر می‌دهد.
کتاب در لایه‌های زیرین خود به موضوعاتی مثل تنهایی کودک، تخیل، دلبستگی به اشیای دور از چشم دیگران، و جست‌وجوی پناه در دنیای درونی می‌پردازد. شخصیت ایرنا، دختری درون‌گرا و متفاوت از هم‌سن‌وسالانش، از طریق این رابطه با اسب، راهی برای روبه‌رو شدن با احساسات خودش پیدا می‌کند. «اسب سحرآمیز» درباره‌ی دختری‌ است که چیزی را می‌بیند و به آن باور دارد که دیگران نمی‌بینند یا باور ندارند. اسب چوبی، چیزی فراتر از یک وسیله‌ی بازی می‌شود؛ تبدیل به نماد پیوندی میان دنیای واقعی و دنیای ذهنی او. داستان در عین سادگی، چند لایه دارد و بدون این‌که مستقیم به چیزی اشاره کند، احساساتی مثل دلسوزی، تنهایی و نیاز به مراقبت را در قالب یک روایت کودکانه منتقل می‌کند.
درباره مگدالن ناب
درباره مگدالن ناب
ماگدالن ناب (زاده 16 ژانویه 1947 - درگذشته 18 اوت 2007) نویسنده بریتانیایی بود که بیشتر برای رمان‌های پلیسی مارشال گوارناچیا شناخته می‌شود.
او که در چرچ، روستایی در نزدیکی آکرینگتون در لنکاوی به نام مگدالن ناتال به دنیا آمد، قبل از رفتن به کالج هنر در منچستر، در مدرسه گرامر کانونت، بوری تحصیل کرد و در آنجا هنر و سفال را خواند که در یک مدرسه هنری تدریس کرد. در سال 1975 او با پسرش لیام به فلورانس ایتالیا نقل مکان کرد، حتی اگر ایتالیایی صحبت نمی کرد. در آنجا، او به کار روی سفالگری در Montelupo، یک شهر سفالگری در نزدیکی فلورانس ادامه داد و شروع به نوشتن کرد. در مونتلوپو بود که با مدل «مارشال گوارناچیا» آشنا شد. اولین کتاب او، مرگ یک انگلیسی، اولین بار در سال 1981 منتشر شد. تمام داستان های او در فلورانس اتفاق می افتد، که او آن را "شهر بسیار مخفی" توصیف می کند. او به اندازه‌ای نزدیک به ایستگاه کارابینیری در پیتی زندگی می‌کرد تا مرتباً در آنجا قدم بزند و با مارشال که او را در جریان جرم و جنایت در شهر به‌روز نگه می‌داشت، گپ بزند. او مورد تحسین قرار گرفت و با نویسنده ژرژ سیمنون دوست شد.
او همچنین کتاب‌های جوزی اسمیت را برای کودکان می‌نوشت و گاهی اوقات برای روزنامه‌های انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی قطعات روزنامه‌نگاری می‌نوشت. او در سال 1991 برنده جایزه کتاب نستله اسمارتیز برای جوزی اسمیت و آیلین شد که دومین کتاب از این مجموعه است.
آخرین رمان او، ویتا نووا در سری مارشال گوارناچیا، پس از مرگش در سال 2008 منتشر شد.
او در سن 60 سالگی بر اثر سکته مغزی در فلورانس درگذشت.
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب اسب سحرآمیز" ثبت می‌کند