کتاب درس هایی درباره داستان نویسی

Dare to Be a Great Writer
کد کتاب : 79319
مترجم :
شابک : 978-6001751271
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 480
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1988
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب درس هایی درباره داستان نویسی اثر لئونارد بیشاپ

چالش نوشتن داستان های تخیلی را بپذیرید که نه تنها خوب، بلکه عالی و قابل بحث است. لئونارد بیشاپ، نویسنده پرفروش، 329 فصل مختصر و قدرتمند از آموزش های نوشتن را در کتاب «درس هایی درباره داستان نویسی» ارائه می دهد، که هر فصل شامل مثال های واضحی برای چگونه جذاب نوشتن است. این کتاب از منظری کاملا جذاب و جدید شیوه های خلاق نوشتن را با خوانندگان خود به اشتراک میگذارد. از این حیث میتوان گفت این کتاب به شکل کاربردی میتواند به نویسندگان جوان کمک بسزایی کند.. بیشاپ نظرات و بینش های پر جنب و جوشی را در مورد نگرش ها و تجربیات دخیل در زندگی یک نویسنده داستان ارائه می دهد.
لئونارد بیشاپ رمان نویس، معلم نویسندگی و ستون نویس روزنامه آمریکایی بود. او بیش از پنج دهه نوشت. او در کنار نویسندگان مشهور دیگری مانند ماریو پوزو، ویلیام استیرون، جوزف هلر، ریچارد رایت و هارلان الیسون کار کرده است. بیشاپ به عنوان یکی از هفت معلم برتر نویسندگی در ایالات متحده شناخته شده است. حرفه او در نوشتن و تدریس در دانشگاه بوستون در مجموعه لئونارد بیشاپ بایگانی شده است.

کتاب درس هایی درباره داستان نویسی

لئونارد بیشاپ
لئونارد بیشاپ (Leonard Bishop) (۱۹۲۲–۲۰۰۲) یک رمان‌نویس، معلم نویسندگی و ستون نویس روزنامه بود. وی به مدت ۵۰ سال مشغول نویسندگی بود و تنها دوهفته مانده به پایان زندگی خود در سال ۲۰۰۲ دست از نوشتن کشید. بیشاپ معاصر نویسندگان بزرگی همچون ماریو پازو، ویلیازم ستیرون، جوزپه هلر، ریچارد رایت و هارلان الیسون بود. او به عنوان یکی از هفت معلم برتر نویسندگی در ایالات متحده شناخته می‌شود. موضوعات مربوط به دورهٔ زندگی بیشاپ در مجموعه لئونارد بیشاپ در دانشگاه بوستون نگهداری می‌شود.
دسته بندی های کتاب درس هایی درباره داستان نویسی
قسمت هایی از کتاب درس هایی درباره داستان نویسی (لذت متن)
«اگر نویسنده ای بخواهد از تصادف (چرخش ناگهانی وقایع داستان، بی آنکه قهرمان داستان در این تغییر دخیل باشد) قابل قبول در داستان خود استفاده کند، باید حادثهٔ تصادفی را علیه قهرمان داستان به کار گیرد. استفاده از واقعهٔ تصادفی علیه قهرمان داستان اگرچه بدشانسی غافل گیرکننده ای است، ولی همه آن را باور می کنند. اما برعکس، هنگامی که نویسنده حادثهٔ تصادفی را به نفع قهرمان داستان به کار گیرد، پیداست که تصادف فقط تمهید گول زنندهٔ نویسنده که خلاقیتش رو به تحلیل رفته به حساب می آید. داستان: مارک در حال راه اندازی سیستم آبیاری در صحرای نوادا است. چنین کاری این منطقه را به واحه ای وسیع بدل می کند. مخارج این کار را دولت می پردازد. مثال (حادثهٔ تصادفی به نفع قهرمان داستان): رئیس جمهور جدید فردی به شدت ضد محیط زیست است. او همهٔ بودجهٔ طرح های مربوط به محیط زیست را قطع می کند. مارک با عصبانیت بیل می زند. ناگهان صدای عجیبی به گوشش می رسد. با عجله زمین را می کند و صندوقی پر از الماس که به جا مانده از قبیلهٔ سرگردان اینکاهاست پیدا و با این ثروت، مخارج طرح آبیاری اش را تأمین می کند. بدیهی است که نویسنده این شگرد را به کار بسته تا به راحتی مارک را از مخمصه برهاند. به علاوه مارک برای به اتمام رساندن طرح آبیاری اش و غلبه بر این مشکل حل نشدنی دست به عمل قهرمانانه ای نمی زند. و باز برای حفظ اعتبارش احتیاج به کار شاقی ندارد. مثال (حادثه تصادفی علیه قهرمان): کار طرح آبیاری مارک به خوبی پیش می رود. رئیس جمهور جدید و ضد محیط زیست بودجهٔ طرح او را قطع می کند. کارگران مارک با ایثارگری و بدون مزد به کارشان ادامه می دهند. یکی از کارگران هنگامی که مشغول حفاری بوده، دفینه ای (گنجی بازمانده از قبیلهٔ اینکاها) کشف و آن را با دیگر کارگران تقسیم می کند و همگی مارک و طرح آبیاری اش را رها می کنند و می روند. در اینجا چون رویدادی تصادفی علیه مارک به کار آمده است، مانع دیگری سر راه او قرار می گیرد و مارک اگر بخواهد قهرمان باقی بماند، باید بر این مانع نیز فائق آید. نویسنده ها به شخصیت های خوش شانس لطف می کنند. آن ها هیچ گاه خود به چیزی دست نمی یابند، بلکه فقط بخشش ها را جمع می کنند.»