1. خانه
  2. /
  3. کتاب لانزاروته

کتاب لانزاروته

نویسنده: میشل ولبک
5 از 1 رأی

کتاب لانزاروته

Lanzarote
انتشارات: ایهام
٪15
74000
62900
معرفی کتاب لانزاروته
کتاب «لانزاروته» اثر میشل ولبک، نویسنده جنجالی و بدبین فرانسوی، رمانی کوتاه و تلخ‌طنازانه است که در فضایی بدبینانه، سفر راوی‌ای بی‌نام و دل‌زده از زندگی مدرن را به جزیره‌ای آتشفشانی در مجمع‌الجزایر قناری به تصویر می‌کشد. این سفر که در آستانه هزاره سوم رخ می‌دهد، بستر مناسبی برای واکاوی پوچی، بی‌معنایی و بحران‌های معنوی انسان معاصر فراهم می‌آورد.
راوی داستان، مردی منزوی و خسته از تکرارهای زندگی روزمره است که ناگهان تصمیم می‌گیرد تعطیلات سال نو را در جزیره لانزاروته بگذراند. جزیره‌ای با چشم‌اندازهای خشن و غیرعادی، شبیه به سطح ماه، که به‌خوبی بازتاب‌دهنده وضعیت درونی و خلأ وجودی اوست. در طول اقامتش، او با شخصیت‌هایی مانند پام و باربارا، دو زن آلمانی با روابط باز و آزاد، و رودی، پلیسی افسرده از لوکزامبورگ، آشنا می‌شود. در حالی‌که راوی وارد رابطه‌ای جنسی با آن دو زن می‌شود، رودی مجذوب فرقه‌ای عجیب می‌گردد؛ فرقه‌ای که به خلق بشر توسط موجودات فرازمینی باور دارد و خود را برای بازگشت آن‌ها آماده می‌کند.
ولبک از خلال این مواجهات، نقدی تیز و گزنده به جامعه مصرف‌گرای غرب، صنعت سطحی گردشگری، روابط گسسته انسانی و بحران‌های روحی بشر معاصر وارد می‌کند. مضامین اصلی کتاب، همچون دیگر آثار او، شامل بیگانگی و ملال انسان مدرن، ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی معنادار، تنهایی و میل به فرار از واقعیت از طریق لذت‌گرایی یا معنویت‌های نوظهور است. نگاه ولبک به جهان و انسان، تلخ، رادیکال و گاه طنزآلود است؛ طنزی سیاه که ابزاری برای شکافتن لایه‌های سطحی زندگی روزمره به‌شمار می‌رود.
در این داستان، جزیره لانزاروته نه تنها یک لوکیشن جغرافیایی، بلکه نمادی از خلأ، انزوا و تلاش‌های عبث انسان برای یافتن معنا در جهانی تهی از ارزش‌های پایدار است. حضور فرقه عزرائیلی‌ها نیز فرصتی به ولبک می‌دهد تا به نقد جدی باورهای ساختگی و معنویت‌های سطحی بپردازد؛ تلاشی که از نگاه او بیشتر از آن‌که نجات‌بخش باشد، گمراه‌کننده است.
درباره میشل ولبک
درباره میشل ولبک
میشل وِلبک  با نام اصلی میشل توما، نویسنده معاصر فرانسوی متولد 1956 است. او در سال 2010 برنده جایزه ادبی معتبر گنکور شد. بسیاری او را مهم‌ترین نویسنده نسل جدید فرانسه می‌دانند. این نویسنده فرانسوی به خاطر طنز نیشدار و رندانه خود به شهرت رسیده‌است.
قسمت هایی از کتاب لانزاروته

یک پسر جوان با موهای بلند که تی شرت سفید پوشیده بود و مزین به ستاره ای چند رنگ با برگه های جزوه به طرفم آمد. سریع به انگلیسی گفتم: «نه متشکرم.» در کمال تعجب، او به زبان فرانسه پاسخ داد. «آن ها مجانی هستند، آقا. مجموعه ای از سوالات سرگرم کننده است که به شما کمک می کند شخصیت واقعی خود را کشف کنید.» جزوه ای از او گرفتم. روشنایی جاویدان، که در بطن آن دفن شده بود، این پیشنهاد را رد کردم. حدود ده نفر از آن ها در بازار اعلامیه پخش می کردند. در مورد آن دزدکی کار نمی کردند. کلمات «دین عزرائیلی» با حروف بزرگ در صفحه ی اول آمده بود. قبلا در مورد این فرقه شنیده بودم: آن را فیلیپ لوبوف، نویسنده ی سابق هیپی روزنامه های محلی اداره می کرد. فکر می کنم لامونتان، در کلرمون-فراند. در سال 1973، هنگام بازدید از «پویی دو دوم» با فرازمینی ها برخورد کرد. بیگانگان خود را آناکیم می نامیدند. آن ها میلیون ها سال پیش نسل بشر را در آزمایشگاه ایجاد کرده بودند و پیشرفت خلقت خود را از راه دور دنبال می کردند. عموما، آن ها پیامی برای فیلیپ لوبوف داشتند که کار خود به عنوان مقاله نویس هیپی را رها کرد، نام خود را عزرائیل گذاشت و جنبش عزرائیلی را تا زمانی که در آن بود تأسیس کرد. یکی از مأموریت هایی که به او محول شد، ساختن سفارتخانه ای بود برای استقبال از آناکیم ها در اقامت بعدی شان روی زمین. و در آن جا دانشم در مورد موضوع پایان یافت. همچنین می دانستم که این فرقه نسبتا خطرناک تلقی می شود، که باید با دقت بررسی می شد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب لانزاروته" ثبت می‌کند