«مورچولک و چندتا دونه» نوشتهی زهرا شاهی از مجموعهی «داستانهای حشرهریزهها» است؛ حشره ریزهها چند دوست ریزهمیزهی بامزه هستند که هر بار یکی از آنها باعث اتفاق و ماجرایی بامزه میشود. در این داستان مورچولک با دانههایش ماجرایی تازه را رقم میزند. این کتاب یکی از آثار برگزیدهی «رویداد یارستان کودکستان» است که با هدف شناسایی، ارتقا و حمایت از محتوای فاخر حوزه کودک زیر ۷ سال از سوی سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک یا توتک و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش برگزار میشود. مورچولک روز پرکاری پیش رو دارد. او چند دانه پیدا میکند و تصمیم میگیرد همهی آنها را با هم به خانه ببرد. او با شور و اشتیاق میگوید: من میتوانم؛ اما خیلی زود با واقعیت روبهرو میشود؛ دانهها برای دستهای کوچکش زیاد و سنگین هستند و مدام از دست و پشتش به زمین میافتند. او نمیداند چطور همه را با هم حمل کند، بنابراین باید راهی پیدا کند تا از پس این کار سخت بربیاید. دوستان مورچولک یکییکی به صحنه میآیند و هرکدام برای حل مشکل او پیشنهادی میدهند. داستان «مورچولک و چند تا دونه» به کودکان نشان میدهد که وقتی با تمام وجود برای رسیدن به خواستههای خودشان پشتکار داشته باشند، به هدفشان میرسند. این داستان همچنین مفهوم همکاری و یاریرساندن به یکدیگر را به کودکان آموزش میدهد. نویسنده در قالب داستانی ساده و تفکربرانگیز نشان میدهد؛ رسیدن به هدف فقط با زور و شتاب امکانپذیر نیست، بلکه با صبر، برنامهریزی و تلاش مستمر میتوان بر مشکلات و محدودیتها غلبه کرد. درک و شناخت تواناییهای واقعی خود اولین گام برای پیدا کردن راهحل مشکلات است. مورچولک درمییابد که صرف گفتن من میتوانم، کافی نیست؛ گاهی باید به دنبال راهحلهای دیگر رفت، نقشهی تازهای کشید یا مسیر را تغییر داد. اما نکتهی مهم و ارزشمند داستان این است که مورچولک ناامید نمیشود؛ تلاش میکند، فکر میکند و روش خودش را عوض میکند. این داستان ساده و بهظاهر کودکانه، درسی عمیق دربارهی صبوری، آزمون و خطا و رشد درونی است. «مورچولک و چند تا دونه؟» داستانی ساده اما عمیق در بارهی صبر، پشتکار، اعتماد به نفس و امیدواری است که همهی این مفاهیم را به شکلی ناخودآگاه به مخاطب کودک منتقل میکند.
درباره زهرا شاهی
زهرا شاهي متولد سال 1357 می باشد. اولین رمان وی در حوزه بزرگسالان با نام پیج منتشر شد.