کتاب زندگی به صرف انبه

When Life Gives You Mangos
کد کتاب : 84750
مترجم :
شابک : 978-6222742126
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 172
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

نامزد جایزه کتاب کودک واتراستونز سال 2021

نامزد جایزه Jhalak سال 2021

معرفی کتاب زندگی به صرف انبه اثر کرین گتن

تابستانی که او نمی تواند به خاطر بیاورد
دوستی که او فراموش نخواهد کرد
در سیکامور، دهکده کوچکی که کلارا در آن زندگی می‌کند، اتفاق خاصی نمی‌افتد - حداقل اینطور به نظر می‌رسد. او عاشق خوردن انبه های رسیده است که از درختان افتاده است، در فصل بارانی بیرون می دود و با بهترین دوستش به مخفیگاه مخفی خود فرار می کند. فقط یک مشکل وجود دارد: او نمی تواند چیزی در مورد تابستان قبل به خاطر بیاورد.
وقتی یک دختر دمدمی مزاج به نام رودی از انگلیس می آید، همه چیز شروع به تغییر می کند. در حالی که رودی و کلارا در سراسر جزیره پرسه می زنند و یک راز قدیمی خانوادگی را کشف می کنند، گینا مانند یک دوست صمیمی عمل نمی کند. همانطور که تابستان به اوج خود می رسد و طوفان های جزیره شروع می شود، خاطره کلارا شروع به بازگشت می کند و او در نهایت باید با حقیقت آنچه در سال گذشته اتفاق افتاد روبرو شود.

کتاب زندگی به صرف انبه

کرین گتن
کرین گتن (Kereen Getten) در جامائیکا بزرگ شد، جایی که از درختان میوه در باغ خانوادگی بالا می رفت و تا آنجا که می توانست بدون اینکه گرفتار شود، انبه، گینه و گلابی می خورد. او اکنون با خانواده اش در بیرمنگام زندگی می کند و درباره تجربیات کودکی خود داستان می نویسد. وقتی زندگی به شما انبه می دهد اولین رمان اوست.
نکوداشت های کتاب زندگی به صرف انبه
A wonderful story with great heart, mystery, and insight.
داستانی فوق العاده با قلب، رمز و راز و بینش عالی.
Clare Vanderpool

A heartwarming yet suspenseful debut about the strength of family, the turmoil of friendships lost and found, and most importantly, remembering who you are.
کتابی دلگرم کننده و در عین حال پر از تعلیق درباره استحکام خانواده، آشفتگی دوستی های از دست رفته و پیدا شده، و مهمتر از همه، یادآوری اینکه چه کسی هستید.
Lynne Kelly

قسمت هایی از کتاب زندگی به صرف انبه (لذت متن)
همین قضیه باعث خجالت و ترس مردممان شد. کشیش براون آدم خیلی رک گویی بود گفت هرکسی که ادعا کند ارواح را میبیند آدم باخدایی نیست و عموی من شیطان را به میان مردممان میکشاند. پس اسم دیگری روی الدورات گذاشتند و به او گفتند جادو درمانگر البته گردشگرها جور دیگری فکر میکردند عمویم جاذبه ی گردشگری بود. میخواستند او را ببینند و بپرسند آیا میتواند روح یکی از درگذشتگانشان مثلا مادر پدر یا بهترین دوستشان را ببیند یا نه اما سخت میشد عمو الدورات را پیدا کرد؛ خانه اش بالای تپه بود و به ندرت بیرون می آمد کشیش راون به ما میگفت نشانیاش را به هیچ کس ندهیم.