پرده را کشیده ماه را بسته ای خانه را تاریک کرده ای چشم ها شعر می شوند پیدات می کنند بیدار بیدار بیدار که می رقصی دستانت درآسمان پاهای تو در کفش های کودکی ام که نیلوفرانی بر آن چنگ انداخته اند...