کتاب «باستانشناسی و ادیان جهانی» به ویراستاری تیموتی اینسل، اثری دانشگاهی و میانرشتهای است که نخستینبار در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات راتلج در لندن و نیویورک منتشر شد. این کتاب مجموعهای از مقالات محققان برجسته را گرد هم آورده است تا رابطهی پیچیده میان باستانشناسی و ادیان جهانی - شامل هندوئیسم، بودیسم، یهودیت، مسیحیت و اسلام - را بررسی کند. اینسل در مقدمهی خود با عنوان «باستانشناسی دین جهانی» پرسشهایی بنیادی را مطرح میکند: آیا میتوان متون مقدس را صرفا منابع تاریخی دانست؟ چگونه فرهنگ مادی (آثار، معماری، فضاهای آیینی) باورهای آرمانی ادیان را تأیید یا به چالش میکشد؟ و تا چه حد میتوان هویت دینی را در شواهد باستانشناسی ردیابی کرد؟ این پرسشها زمینهای فراهم میکنند تا کتاب، میان ایمان، تاریخ و ماده پلی تفسیری بزند. هر فصل این مجموعه به بررسی یکی از ادیان بزرگ اختصاص دارد و نشان میدهد که چگونه باستانشناسی میتواند درک ما از این سنتها را دگرگون کند. برای نمونه، در مطالعهی بودیسم به تحلیل معابد، استوپاها و شبکههای زیارتی پرداخته میشود؛ در اسلام، به فضاهای معماری و الگوهای شهرسازی مقدس توجه میشود؛ و در یهودیت و مسیحیت، به چگونگی پیوند مکانهای مقدس با حافظهی جمعی و بازنمایی ایمان در ماده پرداخته میشود. افزون بر این، فصلهای موضوعی کتاب به مسائلی همچون اخلاق پژوهش، جنسیت، مرگ و مفهوم زمان در سنتهای دینی میپردازند و نشان میدهند که باستانشناسی دین صرفا مطالعهی بقایای فیزیکی نیست، بلکه تأملی است بر رابطهی انسان، باور و جهان محسوس. اینسل و همکارانش تأکید میکنند که دین نه فقط در متون، بلکه در اشیاء و فضاها نیز زندگی میکند. این ایدهی «مادیسازی باور» از محورهای نظری کتاب است: ایمان و آیین در قالب معماری، کتیبه، تدفین و شیوههای زیستن متجسم میشوند. از این منظر، باستانشناسی دین راهی است برای دیدن ادیان در مقام تجربهی زیسته، نه صرفا نظامهای عقیدتی انتزاعی. همچنین، کتاب دیدگاه سادهانگارانهی «هر دین بهمنزلهی مجموعهای ثابت از اعمال» را به چالش میکشد و بر تنوع فرهنگی، منطقهای و تاریخی درون هر دین تأکید دارد. در کنار این رویکرد، تضاد میان متون مقدس و شواهد مادی نیز بررسی میشود؛ جایی که سنتهای نوشتاری، چهرهای آرمانی از ایمان عرضه میکنند، اما باستانشناسی واقعیتهای چندلایه و محلی آن را آشکار میسازد. از نظر علمی، قوت این کتاب در گستردگی تطبیقی و وضوح تحلیلی آن است. گردآوری دیدگاههایی از حوزههای گوناگون موجب شده که کتاب نهتنها برای باستانشناسان، بلکه برای پژوهشگران دین و انسانشناسی نیز سودمند باشد. نثر مقالات روشن و ساختارمند است و به نحوی نوشته شده که خوانندهی غیراختصاصی نیز میتواند با ایدهها همراه شود. با این حال، چالش اصلی اثر در محدودیت عمق برخی فصلهاست؛ زیرا هر دین تنها در چند صفحه معرفی میشود و طبیعتا فرصت تحلیل جامع وجود ندارد. همچنین، همانطور که خود اینسل اشاره میکند، باستانشناسی مسیحی در ادبیات موجود سهم بیشتری داشته و این عدم توازن تا حدودی در کتاب نیز بازتاب یافته است، گرچه نویسندگان کوشیدهاند آن را با تمرکز بر ادیان آسیایی تعدیل کنند. در مجموع، «باستانشناسی و ادیان جهانی» اثری مرجع و الهامبخش است که نشان میدهد چگونه میتوان ردپای ایمان را در سنگ، خاک و ساختارهای انسانی جستوجو کرد. این کتاب یادآور میشود که دین نه تنها در گفتار و اسطوره، بلکه در معماری، فضا و اشیاء نیز تداوم مییابد. اثری که برای دانشجویان، محققان و علاقهمندان به فرهنگ مادی و تاریخ دین، دریچهای تازه به فهم رابطهی میان باور و جهان مادی میگشاید.