کتاب راهبه ها

Nuns
کد کتاب : 120258
مترجم :
شابک : 978-6001523779
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
زبان کتاب : فارسی و انگلیسی
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب راهبه ها اثر کاوه کاظمی

پروژه عکسبرداری از راهبه‌ها توسط کاوه کاظمی ابتدا در قالب یک تکلیف به صورت عکاسی میدانی در زمان تحصیلات در این رشته در انگلستان برای او رخ داد و بعدها در طول سفرهایش چه قبل از سال پنجاه‌وهفت و چه بعد از آن، پیگیری شد. کاوه کاظمی در فضای داخلی صومعه‌ها سفر کرده و زندگی روزمره راهبه‌ها را با تمرکز بر کمینه‌گرایی، تک رنگ‌بودگی فضاها، ردیابی فضاهای تاریک و عبور نور از پنجره‌های شیشه‌ای رنگی عکاسی کرده است. تصاویر کاوه کاظمی با تیزبینی جزئیاتی را روایت می‌کند که کلمات نمی‌توانند. گویی عکس‌های او تجربه شخصی و زیباشناختی او را نمایان می‌کنند. این عکاس ایرانی از طریق لنز خود موفق شده است پرتره‌های منحصر به فرد و جذابی از مردمی را ثبت کند که در دنیایی متفاوت از دنیای ما تکامل یافته‌اند.

کتاب راهبه ها

کاوه کاظمی
کاوه کاظمی سال ۱۳۳۱ در تهران متولد شد.او پس از پایان دبیرستان به انگلستان رفت و در سال ۱۳۵۷ از کالج هنر در رشته عکاسی فارغ التحصیل شد و در بحبوحهٔ انقلاب به ایران بازگشت.وی از آن زمان تاکنون به طور مستمر به عکاسی مطبوعاتی در ایران و چندین کشور دیگر در منطقه و جهان مشغول بوده است که از جملهٔ آن کشورها می‌توان از ایرلند شمالی، نیکاراگوئه، کوبا، لبنان، سوریه، افغانستان و عراق در زمان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و بعد از سقوط صدام‌حسین در سال ۲۰۰۳ نام برد.آثار او در مطبوعات معتبر دنیا از ...
قسمت هایی از کتاب راهبه ها (لذت متن)
پروژه ی عکسبرداری از راهبه ها ابتدا در قالب یک تکلیف به صورت عکاسی میدانی در زمان تحصیلات در این رشته در انگلستان رخ نمود و بعدها به صورت پروژه ای شخصی درآمد که طی سفرهایم در سالیان دراز آن را پی می گرفتم. در کالج باید پروژه های عکاسی هفتگی انجام می دادیم که در آن ها اکثرا سوژه ها از قبل تعیین می شدند؛ ولی گاهی نیز اجازه داشتیم آن ها را آزادانه انتخاب کنیم. یک بار که انتخاب را به عهده ی خودمان گذاشته بودند، به علتی نامعلوم، تصمیم گرفتم به صومعه ای بروم و از آن عکاسی کنم و تا امروز نیز هنوز و همچنان دلیل این تصمیم برایم روشن نیست! حدس می زنم از کودکی یا نوجوانی پشت ذهنم صحنه هایی از فیلم های کارگردانان بنام ایتالیایی نقش بسته بودند؛ شاید پازولینی یا فلینی. عکس های اولیه ام کاملا منطبق بودند با تصاویر ذهنی من از محیط صومعه ها و راهبه هایی که مادام العمر آنجا زندگی می کردند. عکس ها در جلسه ی هفتگی کلاسمان در کانون توجه قرار گرفتند و بعدا رئیس دپارتمان عکاسی نیز از آن ها تمجید کرد. از این تشویق ها و تحسین ها نیرو گرفتم و افتادم به جست وجوی صومعه های دیگر در اطراف شهری که در آن زندگی می کردم. ورود به صومعه ها و عکاسی در آن ها اصولا کار آسانی نبود؛ ولی اغلب سماجت به علاوه ی یک معرفی نامه از کالج مشکل را حل می کرد. البته بعضی اوقات با مراجعه ی مکرر به صومعه و صحبت مدام با مادر ارشد و لطف او به این دانشجوی جوان رشته ی عکاسی بود که مجوز ورود صادر می شد.