کتاب «ده هزار در رو به جنیوری» نوشته الیکس ای. هارو، رمانی فانتزی، شاعرانه و سرشار از خیال است که داستانی ظریف و پیچیده درباره هویت، آزادی، قدرت کلمات و پیوند میان دنیاها را روایت میکند. ماجرای اصلی درباره دختری جوان به نام جنیوری اسکروپ است که در اوایل قرن بیستم، در خانهای بزرگ و منزوی تحت سرپرستی مردی ثروتمند و اسرارآمیز به نام آقای لاکلند زندگی میکند. جنیوری که کنجکاو، باهوش و سرشار از حس ماجراجویی است، از کودکی نشانههایی از چیزهایی عجیب در دنیای اطرافش دیده است؛ نشانههایی از درهایی که به دنیاهای دیگر باز میشوند. با گذر زمان، جنیوری کتابی اسرارآمیز پیدا میکند که درون آن، رازهایی درباره درهای جادویی و دنیای پشت آنها پنهان است. خواندن این کتاب برای او نقطه آغازی میشود برای درک گذشتهاش و کشف اینکه این داستان خیالی نیست، بلکه حقیقتی پنهان درباره خودش است. او درمییابد که این درها نهتنها به مکانهایی ناشناخته، بلکه به زمانهای دیگر نیز راه دارند و بهنوعی، سرنوشتش به آنها گره خورده است. این کشف، جنیوری را به سفری پرماجرا و سرشار از رمز و راز میبرد، سفری که در آن با عشق، خیانت، خطر و قدرت انتخاب مواجه میشود. رمان با تمرکز بر مضامینی چون هویت و تعلق، روایتگر تلاش جنیوری برای یافتن جایگاهش در جهانی است که گویی هیچجا بهراستی به آن تعلق ندارد. در کنار این مضمون اصلی، داستان به روابط انسانی نیز میپردازد: از دوستی عمیق او با سگ وفادارش، «بد»، گرفته تا عشقی ممنوع و زیبا با فردی از دنیایی دیگر. این روابط، بعدی احساسی و انسانی به داستان میبخشند و جنیوری را در مسیر شناخت خود یاری میدهند. «ده هزار در رو به جنیوری» نه فقط یک ماجراجویی فانتزی، بلکه سفری درونی برای کشف خویشتن است. نویسنده با نثری زیبا، فضاسازی خیالانگیز و شخصیتپردازی دقیق، جهانی خلق کرده است که هم برای دوستداران فانتزی کلاسیک جذاب است و هم برای کسانی که به داستانهایی با لایههای عمیقتر انسانی و اجتماعی علاقه دارند. این کتاب از زمان انتشارش در سال ۲۰۱۹، مورد تحسین منتقدان قرار گرفته و جایگاه ویژهای در میان آثار فانتزی معاصر یافته است.