کتاب در عمق صحنه

In-depth scene
کد کتاب : 13305
شابک : 9789646194090
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 92
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1996
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب در عمق صحنه اثر فریبا وفی

کتاب «در عمق صحنه» نخستین مجموعه ی منتشر شده ی «فریبا وفی» است. نویسنده ای که با آثار بعدی اش پخته تر شد و خود را تثبیت کرد. این کتاب شامل چهارده داستان است که بسیاری از آن ها از لحاظ مضمون به هم وابستگی دارند و به نوعی مکمل هم هستند. «مادرم، پشت شیشه» اولین داستان کوتاه این کتاب کشش لازم برای دنبال کردن بقیه داستان های کتاب را در مخاطب ایجاد می کند. نثر پاکیزه و شسته و رفته ی وفی نشان از تمرین مداوم او در این حوزه دارد و همین طور انتخاب سوژه هایی که از تیزبینی نویسنده در نگاه به مسائل پیرامون حکایت دارد. وفی برای ورود به دنیای داستانی در گام اول از الگوی کوچک شده ی جامعه یعنی خانواده شروع می کند. این کتاب به مثابه ی جامعه ی امروز ایران است که در حد و قواره ی یک خانواده، کوچک و فشرده شده است. هسته ی مرکزی چارچوب و پیرامون این نهاد کوچک اجتماعی در کتاب اول وفی در آستانه ی اضمحلال است. فروپاشی ساختارهای قدیمی و تثبیت شده از عمده ویژگی های این کتاب است. البته زمینه های این فروپاشی از سال های قبل در تارو پود این نهاد کوچک تنیده شده است. بسیاری از این زمینه های فروپاشی را آیین های بومی و محلی شکل می دهند که شخصیت های داستانی نویسنده گریزی از آن ندارند. انتخاب های درست نویسنده، در این مجموعه از تیپ های شناخته شده ی اجتماعی، باورپذیری مخاطب را دو چندان می کند. هیچ یک از شخصیت های داستانی نویسنده در عین ارتکاب اعمالی خلاف عرف و باورهای اجتماعی دیده نمی شوند و نفرت مخاطب را نسبت به خود بر نمی انگیزند. تمامی آدم های به ظاهر منفی داستان ها هم به نوعی دوست داشتنی هستند، حتی شخصیت های مجرم در داستان «برام بخوان» که تمامی در زندان حضور دارند.

کتاب در عمق صحنه

فریبا وفی
فریبا وفی در اول بهمن ماه سال ۱۳۴۱ در تبریز به دنیا آمد. از نوجوانی به داستان‌نویسی علاقه‌مند بود و چند داستان کوتاه‌اش در گاه‌نامه‌های ادبی، آدینه، دنیای سخن، چیستا، مجله زنان منتشر شد. اولین داستان جدی خود را با نام «راحت شدی پدر» در سال ۱۳۶۷ در مجله آدینه چاپ کرد. نخستین مجموعهٔ داستان‌های کوتاه او به نام «در عمق صحنه» در سال ۱۳۷۵ منتشر شد و دومین مجموعه، با نام «حتی وقتی می‌خندیم» در سال ۱۳۷۸ چاپ شد. نخستین رمان او &la...
قسمت هایی از کتاب در عمق صحنه (لذت متن)
اون وقت منو با خودش برد و بهم گفت که خودشم دم در وا می ایسته و نمی آد تو. آخه اگه شوهرش بفهمه پوست از سرش می کنه. بعدم گفت: "کاش عبرت گرفته باشد و سر عقل بیاد و دیگه از این کارها نکنه." اون روز رفتم نشستم پشت اون شیشه. آبجی اشرف ایستاد و با من نیومد تو. می ترسیدم. خیلی می ترسیدم. خیلی شلوغ بود. قلبم همینجور تند تند می زد. بعد یه دفه از اون طرف صدا بلند شد. بعدشم یه روز اومد پشت شیشه. می گم یه زن. آخه اول مامانشو نشناختم، ولی خودش بود. مامان بود. چقدر عوض شده بود، خدا. صورتش پرچین و چروک شده بود و چشاش گود افتاده بود. پیر پیر شده بود. دلم خیلی براش سوخت. بغضم ترکید و زدم زیر گریه، "مامان!"» کتاب حاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.