ملتی که بهجای گرفتن حق خویش گلهگزاری و نوحهسرایی میکند و بهجای ابراز شجاعت و شهامت ناله و زاری را مفید میداند و بهجای مشت و ابراز قدرت دست توکل به زانوگره مینماید، آنچه بر سر او میرود روا و فرمان روزگار است.
برای آنکه شاید بر این روش ناپسند تاخت آورده شود و باشد که روزی موجب هجوم عام گردد و این سستی از میان برود، بهمنظور آنکه هر که چنانچه هست شناخته آید و با قید آنکه روز رسیدگی به حساب ستمکاران کلیهی بیچارگان و بیگناهان از تطاول مصون آید، به این آرزو نام کتاب را کتاب آرزو نهادم و بر آن رنگی تازه زدم و محکمهای عالی در عالم خیال ایجاد نمودم و یقین دارم روزی نزدیک گزار ستمکاران آنجا خواهد افتاد و کاخ ستمگری را قدرت بیگناهی و حقانیت در هم شکسته و خراب خواهد نمود.
روز و تاریخ تشکیل محکمه را نمیدانم ولی به ایجاد آن اطمینان دارم. اگر به این زودیها نباشد، به آن دیری و دوری هم که گناهکاران میانگارند نخواهد بود. از خوانندگان میخواهم در چنان روزی کتاب آرزو و نویسندهی آن را به نیکی یاد کنند، اگرچه آن آرزو خاک شده باشد.
کتاب تاریخ مفصل مشروطیت ایران یا کتاب آرزو