کتاب « مکتب فرانکفورت» اثر فیل اسلاتر، به بازسازی تاریخی و فکری این جریان میپردازد و میکوشد معنای پایدار و چالشبرانگیز آن را در فضای فکری امروز بازتعریف کند. در بخش آغازین کتاب، نویسنده با نگاهی تاریخی به چگونگی شکلگیری موسسه تحقیقات اجتماعی فرانکفورت در دهه ۱۹۳۰ میپردازد و نشان میدهد که چگونه شرایط اجتماعی و سیاسی آلمان میان دو جنگ جهانی، از بحران اقتصادی و ظهور فاشیسم گرفته تا مهاجرت اندیشمندان، زمینهساز تولد نظریهای تازه شد. اسلاتر توضیح میدهد که این مکتب، برخلاف مارکسیسم کلاسیک، نقد خود را از اقتصاد صرف فراتر برد و فرهنگ، رسانه، روان و زبان را نیز به عرصه تحلیل کشاند تا بتواند سلطه مدرن را در لایههای پنهانترش آشکار کند. او در ادامه، اندیشههای چهرههای کلیدی مکتب مانند ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و اریک فروم را بررسی میکند و به تبیین مفاهیمی چون «عقل ابزاری»، «صنعت فرهنگ»، «شخصیت اقتدارطلب» و «ازخودبیگانگی مدرن» میپردازد. اسلاتر نشان میدهد که برای متفکران فرانکفورت، سلطه در دنیای مدرن نهفقط از طریق زور سیاسی بلکه از راه تولید فرهنگی و دستکاری ذهنی استمرار مییابد؛ جایی که رسانه و مصرف، به ابزارهای آرام اما موثر کنترل اجتماعی بدل میشوند. در عین حال، نویسنده نگاهی انتقادی به این مکتب دارد. او استدلال میکند که نظریه انتقادی، با وجود ژرفای تحلیلیاش، در ارائه راهی عملی برای تغییر اجتماعی ناکام مانده است. از دید اسلاتر، تمرکز بیش از حد بر نقد فرهنگ و ذهن، موجب شده که بعد اقتصادی و کنشگرایانه مارکسیسم اولیه به حاشیه رود. او تأکید میکند که نقد فرهنگ زمانی معنا دارد که با نقد ساختارهای مادی قدرت پیوند بخورد. اسلاتر نتیجه میگیرد که مکتب فرانکفورت هنوز زنده است، زیرا پرسشهای بنیادین آن، در باب آزادی، آگاهی، فرهنگ و سلطه، همچنان در مرکز دغدغههای انسان مدرن قرار دارد. این کتاب دعوتی است به بازاندیشی درباره توان نظریه برای تغییر جهان؛ تلاشی برای فهمیدن اینکه چگونه میتوان در جهانی مملو از رسانه و مصرف، هنوز از رهایی سخن گفت.
درباره فیل اسلاتر
فیل اسلاتر (1927-2013) جامعه شناس و نویسنده آمریکایی بود. او نویسنده پرفروشترین کتاب سال 1970 درباره فرهنگ آمریکایی، «تعقیب تنهایی» و کتابها و مقالات متعدد دیگر بود.