از نشر نون خوندم. داستان درمورد یک نویسنده است که در بهترین روز زندگیش، یعنی روزی که پس از مدتها بی ثمری در کارش، کتابش در فهرست پرفروشترین های نیویورک تایمز قرار میگیره، همسرش مفقود میشه. و بعد از یکسال از این ماجرا به پیشنهاد کارگزار ادبیش به یک جزیرهی دور افتاده سفر میکنه که بتونه خودش رو جمع و جور کنه و دوباره کتاب بنویسه. ولی هیچ چیزی در جزیره طبیعی نیست. خب داستان از شروعش کشش داشت. از زبان دو راوی هم داستان مطرح میشد. حجم کتاب هم از لحاظ تعداد صفحات زیاد نبود (کمتر از 300 صفحه) ولی به خاطر چیدمان متن، برای من که تند خوان هستم خیلی بیشتر از 300 صفحه زمان برد. داستان تا حدود صفحه 250، مخاطب رو سمت یک موضوعی سوق میده که هم شک میکنه که نکنه داستان درون مایه روح و تخیلی اینا داره و هم دچار قضاوت میشه و میگه : وای اینا چه قدر سوسولن و مگه حالا چی شده و اینا. بعد یهو نویسنده یه چیزی میکوبه تو صورت مخاطب که میگی : وای واقعا؟ بعد دوباره چند صفحه میری جلوتر و باز هم میگی : وای. صفحه اخر هم که دیگه اصلا هیچی. خلاصه اینکه دو سه بار قافلگیری داشت که من دوستش داشتم و براش هیجان زده شدم. تمام کتابهای ترجمه شده از این نویسنده رو خوندم که سنگ کاغذ قیچی و دیزی دارکر رو بیشتر از دو کتاب دیگه اش دوست داشتم به خاطر همون غافلگیری ها. که این کتاب هم بهشون اضافه شد. پیشنهاد میشه.
تفاوت قیمت بین ناشرا خیلی زیاده پولمون به نشر نون نمیرسه از نارنگی هم مطمئن نیستم
برخلاف دیزی دارکر و سنگ کاغذ قیچی، امیدوارم این کتاب جذبم کنه و باعث شه با آلیس فینی آشتی کنم