کتاب «الکساندرا کولونتای» نوشتهی هلن کارردانکوس، مورخ برجسته فرانسوی و متخصص تاریخ روسیه، اثری است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و به سرعت بهعنوان یکی از مهمترین زندگینامههای سیاسی و فمینیستی در سالهای اخیر شناخته شد. کارردانکوس، عضو آکادمی فرانسه، با استفاده از منابع غنی آرشیوی و متون دستاول، تصویری پرجزئیات از یکی از پیچیدهترین و در عین حال کمتر شناختهشدهترین چهرههای انقلاب روسیه به دست میدهد. کولونتای (۱۸۷۲-۱۹۵۲) نه تنها به دلیل موقعیت استثناییاش به عنوان نخستین وزیر زن در دولت بلشویکی و یکی از اولین سفیران زن جهان شهرت دارد، بلکه بهواسطه نظریاتش درباره فمینیسم، عشق آزاد، خانواده و نقش زنان در جامعه سوسیالیستی نیز به یاد مانده است. این زندگینامه بهطور روایی از کودکی کولونتای در خانوادهای اشرافی در سنپترزبورگ آغاز میشود و مسیر او را از بریدن از طبقه خود تا پیوستن به صفوف انقلابیون و فعالیت در انقلاب ۱۹۰۵ دنبال میکند. نویسنده سپس تبعیدها، فعالیتهای مخفی و دستگیریهای او را ترسیم کرده و در نهایت به نقطه اوج تاریخی سال ۱۹۱۷ میرسد، زمانی که کولونتای در کنار لنین وارد دولت بلشویک شد و عنوان «کمیسر خلق» را به دست آورد-جایگاهی که در آن دوران برای یک زن در اروپا تقریبا بیسابقه بود. کتاب سپس مسیر زندگی او را در مقام دیپلمات و سفیر بررسی میکند، جایی که کولونتای با تسلط به چندین زبان و قدرت سخنوری خود، نمایندهای بیهمتا در عرصه جهانی شد. اما اثر دانکوس تنها به سیاست رسمی محدود نمیشود، بلکه بخش مهمی از روایت را به ایدهها و نظریات فمینیستی کولونتای اختصاص میدهد. او از نخستین مدافعان حق رأی و حق طلاق برای زنان در روسیه بود و ایدههای رادیکالی درباره برابری دستمزد، فرزندپروری جمعی و بازاندیشی در نهاد خانواده مطرح کرد. مفهوم «عشق آزاد» که کولونتای برای آن شناخته میشود، در این زندگینامه نه بهعنوان یک شعار سطحی بلکه بهعنوان بخشی از پروژهای گسترده برای رهایی زنان از قیود اقتصادی و فرهنگی بررسی میشود. کتاب همچنین بر توانایی بقا و سازگاری کولونتای در فضای پرمخاطره شوروی تأکید میکند. او برخلاف بسیاری از همرزمان خود، قربانی پاکسازیهای استالین نشد و توانست با بهرهگیری از موقعیت دیپلماتیک و مهارتهای فردیاش، تا پایان عمر فعال بماند. در عین حال، دانکوس نشان میدهد که این بقا بهای سنگینی داشت: حاشیهنشینی سیاسی، انتقادهای مداوم و محدود شدن نفوذ او در دستگاه حاکم. از نظر مضامین، کتاب سه محور اصلی را دنبال میکند: تلاقی فمینیسم و انقلاب، جسارت فردی کولونتای در برابر ساختارهای مردسالار و پیچیدگی شخصیت او بهعنوان زنی که میان اشرافیت، رادیکالیسم و زندگی شخصی پرآشوب در نوسان بود. کارر دانکوس با پرهیز از تصویرسازی یکسویه، تناقضات کولونتای را نیز نشان میدهد: روابط عاشقانهای که گاه لنین را خشمگین میکرد، نقش پرچالش او بهعنوان مادر، و جذابیتی که همراه با انضباط سیاسیاش وجود داشت. از نقاط قوت کتاب میتوان به استفاده گسترده از اسناد تاریخی، نثر روان و ترکیب موفق تاریخ سیاسی با روایت انسانی اشاره کرد. این اثر نهتنها به علاقهمندان تاریخ انقلاب روسیه بلکه به خوانندگان کنجکاو درباره تاریخ زنان و فمینیسم نیز چشماندازی تازه ارائه میدهد. محدودیت آن بیشتر در گستره وسیع موضوعات است؛ گاه برخی مباحث نظری یا ایدئولوژیک کولونتای بهجای تحلیل عمیق، بهصورت خلاصه بیان میشوند و در بعضی موارد تأکید بر نمادسازی چهره او، پیچیدگیهای سیاسی را کمرنگ میکند. در مجموع، «الکساندرا کولونتای» زندگینامهای پرشور و مستند است که زنی استثنایی را در دل یکی از پرآشوبترین دورانهای تاریخ به تصویر میکشد. دانکوس با روایت زندگی کولونتای، خواننده را به تأملی گستردهتر درباره رابطه میان انقلاب، فمینیسم، سیاست و زندگی شخصی فرا میخواند. این کتاب برای کسانی که به تاریخ روسیه، اندیشههای فمینیستی یا تجربه زنان در جنبشهای سیاسی علاقه دارند، اثری الهامبخش و ضروری است.
درباره هلن کارردانکاس
هلن کارردانکاس (1929-2023) تاریخنگار اهل فرانسه است. الن کارر در ۱۹۹۰ به عنوان رئیس فرهنگستان فرانسه انتخاب شد و در اکتبر ۱۹۹۹ دبیر دائمی این آکادمی شد. وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون نشان زرین لومونسف و لژیون دونور (صلیب بزرگ) شدهاست.