رمان «پرنسس باری» نوشتهی هوانگ سوک-یانگ، نویسندهی برجستهی کرهای، نخستین بار در سال ۲۰۰۷ در کره جنوبی منتشر شد. این اثر آمیزهای شاعرانه و استعاری از رمان مدرن، بازآفرینی اسطورهای و روایت مهاجرت است و یکی از تأثیرگذارترین بازخوانیهای معاصر از فولکلور کرهای در ادبیات جهانی محسوب میشود. عنوان کتاب برگرفته از اسطورهی کهن «پرنسس باری» در فرهنگ کرهای است؛ دختری که برای یافتن آب حیات، به جهان مردگان سفر میکند تا پدر و مادرش را نجات دهد. هوانگ این افسانه را در بستری معاصر بازمیآفریند و به زبانی چندلایه از در به دری، فقر، مهاجرت و باززایی معنوی زنانه سخن میگوید. در روایت مدرن رمان، باری هفتمین دختر خانوادهای در کره شمالی است که به سبب جنسیتش طرد میشود. قحطی، فروپاشی خانواده و فشار سیاسی او را وادار به فرار از کشور میکند؛ ابتدا از طریق چین میگریزد و سرانجام در انبار کشتیای پنهان میشود که او را به لندن میبرد. در آنجا در دنیای خاکستری و زیرزمینی مهاجران بینام، به عنوان ماساژور کار میکند؛ اما از مادربزرگش نیرویی شمنی به ارث برده که او را قادر میسازد رنج انسانها را با لمس احساس کند. این استعداد روحی، سفری درونی را در او آغاز میکند که همزمان با سفر بیرونیاش از شرق به غرب است. او میان جهانی که ویرانی و تبعید بر آن حاکم است و قلمرو نامرئی ارواح، پیوسته در نوسان است؛ گویی جسمش در جهان مهاجران و روحش در سرزمین اسطورهها سرگردان است. ساختار روایی کتاب میان واقعیت اجتماعی و رویای اسطورهای در رفتوآمد است. در پسزمینه، جهان سیاسی فروپاشیدهی کره شمالی و تجربهی تلخ قاچاق، گرسنگی و بیخانمانی، بیهیاهو اما قدرتمند حضور دارد. در لایهی درونیتر، رمان به سفر روحی باری میپردازد: عبور از رنج، لمس درد دیگران و در نهایت، یافتن معنا در بخشش و عشق. هوانگ با زبانی موجدار و دروننگر، زندگی او را به آیینی از شفقت بدل میکند. هر برخورد باری با دیگران -از پناهندگان تا مشتریانش در لندن- نوعی آیین درمان است؛ او رنج را میخواند، میفهمد و در دل میریزد تا دیگران سبکتر شوند. در این مسیر، عشق و مادری، رهایی و مرگ، همگی به درجاتی از آگاهی روح بدل میشوند. از نظر مضمون، «پرنسس باری» تلاقی میان سه محور است: هویت، جنسیت و مهاجرت. باری از زنی بیصدا در جامعهای مردسالار به چهرهای اسطورهای بدل میشود که صدای شفابخش زنانگی و رحمت است. سفر او استعارهای است از مقاومت زن در برابر بیرحمی تاریخ و نظامها؛ حرکتی از نامرئیبودن به دیدهشدن. اسطوره در این اثر، نه صرفا قالبی تزئینی، بلکه ابزاری برای بازسازی معنویت در جهان مدرن است. در جهانی که سیاست و خشونت انسان را از خویشتن جدا کردهاند، باری نماد پیوند دوباره با ساحت قدسی و شفابخش وجود است. هوانگ سوک-یانگ در این رمان با مهارتی چشمگیر میان نثر شاعرانه و جزئینگری رئالیستی تعادل برقرار میکند. توصیفهای او از مسیر پناهندگان، دنیای زیرزمینی لندن و خلوتهای روحی باری، فضایی اندوهگین و در عین حال تسلیبخش میآفریند. با این حال، همین کیفیت استعاری گاه موجب میشود جنبههای اجتماعی داستان در سایهی زبان نمادین پنهان بماند؛ برخی خوانندگان ممکن است جزئیات ملموستری از واقعیت سیاسی یا معیشتی بخواهند. اما قدرت احساسی و عمق نمادین رمان این کاستی را جبران میکند. در نهایت، «پرنسس باری» داستانی است دربارهی نجات، حافظه و همدلی در جهانی تکهتکهشده. باری، همچون همنام اسطورهایاش، از مرگ عبور میکند تا آب حیات را -که همان توان فهمیدن رنج دیگران است- به جهان بازگرداند. این اثر، پلی است میان شرق و غرب، میان افسانه و واقعیت، و میان زن و انسان. برای خوانندگان علاقهمند به رمانهای ادبی با مضامین مهاجرت، باززایی و اسطوره، «پرنسس باری» اثری است که در عین سادگی و سکوت، لرزشی عمیق در جان بر جای میگذارد.