رمان «عشق هلاکتبار»، نوشتهی کامیلو کاستلو برانکو و منتشرشده در سال ۱۸۶۲، یکی از برجستهترین آثار دوران رمانتیسیسم پرتغال است؛ رمانی که در مرز میان واقعیت و تخیل شکل میگیرد و از همان سطرهای نخست، خواننده را درگیر حرارتی عاطفی میکند که استعارهای از جامعه پرتغال در قرن نوزدهم است. داستان حول دو دلدادهی جوان شکل میگیرد؛ کسانی که در فضایی آکنده از سختگیریهای طبقاتی، سنتهای غیرقابل انعطاف و مرزبندیهای خانوادگی، ناگهان درمییابند که عشق در جهانی که آبرو، دودمان و شرافت حرف نخست را میزنند، نه نعمت بلکه خطایی نابخشودنی تلقی میشود. کامیلو با الهام از روایتی واقعی در خانوادهی خودش، درامی میآفریند که در آن شور و سرنوشت، دو نیروی اصلی هدایتکنندهی مسیر قهرمانان هستند؛ با این تفاوت که نویسنده هیچگاه این مسیر را بهطور کامل برای مخاطب آشکار نمیکند و از همین روست که روایت، در عین تراژیکبودن، تعلیق و کشش خود را حفظ میکند. در قلب این رمان، تقابل میان عشق فردی و قواعد اجتماعی قرار دارد؛ عشقی که بهجای آنکه شکوفا شود، باید با دیوارهای بلند طبقه، انتظارات خانواده و ساختار قدرت مبارزه کند. کامیلو در توصیف دنیای شخصیتهایش، نثری غنایی و پرشور به کار میبرد؛ نثری که جهان درونی آنان را با دقتی شاعرانه ترسیم میکند و نشان میدهد چگونه شور درونی میتواند انسان را به سرحد تصمیمهایی ببرد که عقلانیت متعارف هرگز آن را تأیید نمیکند. این شدت عاطفی همان چیزی است که منتقدان از آن بهعنوان بزرگترین نقطهٔ قوت رمان یاد میکنند: جهان قهرمانانهای که در آن احساسات نهتنها راهنما، بلکه نیروی محرک اعمال هستند. در کنار این شور رمانتیک، کامیلو نقدی آشکار و گاه نیشدار بر ریاکاری اشرافی وارد میکند. او اجتماعی را به تصویر میکشد که در آن «شرف» بیش از اخلاق اهمیت دارد و نامخانوادگی سنگینتر از حقیقت است. روابط خانوادگی در این جهان نه بنیانی برای مهر، که ابزاری برای کنترل، تنبیه و حفظ جایگاه اجتماعیاند. همین ساختار سخت و خشن است که نیروی تراژیک داستان را تقویت میکند و سرنوشت شخصیتها را به مسیری میبرد که خواننده حس میکند جبر اجتماعی بیش از هر عامل دیگری آنان را هدایت میکند. در عین حال، رمان از لایههای زندگینامهای نویسنده نیز بیبهره نیست. کامیلو کاستلو برانکو که خود تجربهی عشقی جنجالی و حتی زندان را پشت سر گذاشته بود، حساسیتی شخصی و ملموس را در متن جاری میکند؛ حساسیتی که رمان را از یک عاشقانهی صرف به بازتابی از رنج، آرمانگرایی و تنهایی انسان تبدیل میسازد. او نشان میدهد که چگونه جهان بیرون میتواند بر شور درونی چیره شود، و چگونه جامعهای که از «آبرو» میهراسد، افرادش را به تقدیری که خود نخواستهاند میکشاند. بااینحال، همین ویژگیهای رمانتیک که زمانی نقطهی اوج سبک محسوب میشدند، ممکن است برای برخی خوانندگان امروز افراطی یا ملودراماتیک جلوه کند. شدت احساسات، انتخابهای تند و کنشهای ناگهانی شخصیتها گاه بیش از حد آرمانگرایانه به نظر میرسد، اما در متن جریان ادبی قرن نوزدهم، کاملا طبیعی و حتی ضروری است. «عشق هلاکتبار» همچنان یکی از درخشانترین تراژدیهای ادبیات پرتغالی باقی مانده است؛ رمانی سرشار از شور، نقد اجتماعی، عاطفهی انسانی و بازتاب سرنوشتباوری رمانتیسم. برای خوانندگانی که به عاشقانههای کلاسیک، ادبیات پرتغال یا کشف نیروهای شکلدهندهی سرنوشت انسان علاقهمندند، این اثر تجربهای عمیق، اثرگذار و فراموشنشدنی است.
درباره کامیلو کاستلو برانکو
کامیلو کاستلو برانکو نویسنده پرکار پرتغالی قرن نوزدهم بود که بیش از 260 کتاب تولید کرد.