حاج اکبر میرود. قبل از رفتن فوارهها را باز کرده. حتما رقص آب را برای منی گذاشته که چشمانم جز سیاهی و زشتی و خانههای نمور پر از بوی تریاک و تصاویر زشت چیزی ندیده. خانهی حاجی از آن خانههای قدیمی است با هشتیها و پنجدریهای چوبی و شیشههای رنگارنگ، سرظهر که میشود، آفتاب روی فرشهای دستباف لاکی میافتد. رنگها انگار روی فرشهای اتاقها میرقصند. گویی صاحب اول این خانه با خودش گفته میخواهم قسمتی از بهشت را داشته باشم و بعد این خانه را ساخته. در خانه میکردم. دیروز در خانهی جهان و نرگس بودم، جایی بدتر از خانه ی اژدر، مردی که مرا درازای سی گرم تریاک از پدرم، یاسر مفتگی، ساقی مواد، خریده بود.
صبا ترک نویسنده ایرانی متولد سال 1361 میباشد.