1. خانه
  2. /
  3. کتاب مثلث های موازی

کتاب مثلث های موازی

3.4 از 1 رأی

کتاب مثلث های موازی

Parallel triangles
انتشارات: پیدایش
٪15
72000
61200
معرفی کتاب مثلث های موازی
«مثلث‌های موازی» اولین رمان مژده سالارکیاست که در ۲۳ فصل کوتاه روایت می‌شود. این رمان به ارتباط زن و مرد و تفاوت‌های روانی آن‌ها می‌پردازد.
رمان مثلث‌های موازی روایت زندگی سه زن است؛ یک مادر و دو دخترش صبا و سیما. مادر که در ازدواجش شکست خورده، مدام فرزندانش را نفرین می‌کند که گرفتار سرنوشتی مشابه او می‌شوند. صبا و سیما نیز در تلاشند به هر طریقی خود را از این نفرین حفظ کنند، اما این سه زن با قرار‌گرفتن در روابط عجیب و اشتباه، در راه رسیدن به خواسته‌‌شان ناکام می‌مانند. خواسته یا ایده ال ذهنی آن‌ها در خط موازی دیگری است که هرگز به آن نمی‌رسند. نام رمان نیز برآمده از همین موضوع است. یکی از شخصیت‌ها در جایی می‌گوید: «من همیشه فکر می‌کنم روی خط دوم موازی هستم و هیچ وقت در یک مثلث عشقی واقعی قرار نمی‌گیرم.»
زنان در این رمان به ویژه سیما و صبا، هرچند ناکام هستند اما نمی‌توان آن‌ها را قربانی دانست. آن‌ها سرنوشت خود را قبول نکرده‌اند و برای تغییر آن تلاش می‌کنند. این ناکامی در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد، حتی موفق‎‌ترین آدم‌ها هم به نوعی در زندگی خود نرسیدن‌هایی را تجربه کرده‌اند که به آن‌ها حس ناکامی می‌دهد. البته مساله‌ی طرد شدن هم برای هرشخصی تلخ و تکان‌دهنده است که هر سه زن در این قصه آن را تجربه کرده‌اند. در حقیقت همه شخصیت‌ها به گونه‌ای ادامه زندگی همدیگر هستند. نویسنده در این باره معتقد است: «هر دختری به نوعی ادامه زندگی مادرش هست. شاید بعد از دقت کردن به زندگی اطرافیانم متوجه شدم این حقیقت تلخ وجود دارد. البته بعضی‌ها با تلاش زیاد سعی به تغییر این روند دارند که اتفاقا خیلی هم باارزش است.»
رمان دو راوی دارد؛ سیما و صبا که در دو مکان متفاوت راوی داستان هستند. فصل اول با صبا آغاز می‌شود و صبا فقط اسم دو نفر را می‌گوید؛ سیما خواهرش که الگوی دوران نوجوانی او بوده و استاد میثم که قرار بوده سکویی برای پرواز و تغییرش باشد اما او به هیچ‌کدام از این خواسته‌ها نرسیده. راوی دوم، شخصیت برونگرای سیما است که خارج از کشور زندگی می‌کند و در دهه‌ی 70 جوانی کرده‌است.
«مثلث‌های موازی» به عنوان اولین رمان نویسنده‌اش اثری قابل قبول و خواندنی است و گزینه‌ای مناسب برای علاقمندان به رمان‌های فارسی با موضوع زنان و دغدغه‌های آن‌ها.
درباره مژده سالارکیا
درباره مژده سالارکیا
مژده سالارکیا متولد سال 1366 نویسنده ایرانی می باشد.
دسته بندی های کتاب مثلث های موازی
قسمت هایی از کتاب مثلث های موازی

دیگ بابا فقط برای خودش می جوشید. بابا فقط سراغ دسته گل ها نمی رفت. غنچه و شکوفه هم به تورش می خورد، دست رد به سینه شان نمی زد. بابا گلاب گیری راه می انداخت. به جای سر سگ توی دیگش گل ها بودند که می جوشیدند. شیره جانشان را که می گرفت، دست فرق می کرد. تمام این سال ها با کابوس آن شب زندگی کرده ام. با کابوس آنکه نکند حرف مامان درست از آب در بیاید که درآمد ولی آن قدر که فکر می کردم آوار نبود. میدانی، هیچ چیز به آن سختی نیست که آدم فکرش را می کند. بابا مثل همیشه، پشت میزگرد آشپزخانه نشسته بود. مامان گفت: «باهاش کاری هم کردی؟» سیما خواب بود. مثل همیشه. بیدار هم که می شد باز می خوابید. آن قدر می خوابید تا بابا برود. من صدایش را که می شنیدم، بلند می شدم ببینم چه خبر شده. آمدن بابا همیشه با یک دردسر بزرگ همراه بود. آن شب هم بابا آمده بود. مثل همیشه خونسرد. کلافه نبود و...

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مثلث های موازی" ثبت می‌کند