کتاب قوها انعکاس فیل ها

Swans Reflection of Elephants
  • 15 % تخفیف
    115,000 | 97,750 تومان
  • موجود
  • انتشارات: مرکز مرکز
    نویسنده:
کد کتاب : 22406
شابک : 978-9642134182
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 208
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب قوها انعکاس فیل ها اثر پیام ناصر

"قوها انعکاس فیل ها" رمانی است با ویژگی فضاسازی های متنوع و خلق شخصیت های جدید که "پیام ناصر" آن را به نگارش در آورده است. شخصیت اصلی رمان "قوها انعکاس فیل ها" یک شخص هنرمند است که به کار نقاشی مشغول بوده و با افراد پر رمز و رازی رفاقت دارد. هر کدام از این افراد، روایتی گیرا و جذاب دارند که راوی گاه روایت زندگی آنان و گاه ماجرایی از زندگی خودش را نقل کرده و به این ترتیب توجه خوانندگان را به این فضاها معطوف می سازد.
"پیام ناصر" رمان "قوها انعکاس فیل ها" را با رویدادی در گذشته آغاز می کند. جایی که شخصیت اول داستان در زمان دانشجویی دچار حادثه ای می گردد. او که طبق معمول در حال قدم زدن به سمت خوابگاه است، در میانه ی مسیر با زنی خشمگین و چتر به دست مواجه می شود. زن که به شدت عصبانی است، او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد و این اتفاق چنان غیرمنتظره و ناگهانی است که او حسابی غافلگیر می شود. این غافلگیری و سرعت ضرباتی که به او وارد می شود، اجازه ی هرگونه عملکردی را از او می گیرد و او نمی تواند از آسیب رسیدن به جسمش جلوگیری کند؛ در نتیجه با از دست دادن تعادل، زمین می خورد. در همین اثنا متوجه ی نگاه مضطرب دختری می شود که همراه آن زن بوده و اسمش "نورا" است. "نورا" کنترل اوضاع را به دست می گیرد و از او بخاطر حرکت نادرست دوست خود، عذرخواهی می کند. از همین نقطه تا مدت ها بعد، "نورا" در ذهن و خیال راوی چرخ می زند و او نمی تواند این دختر را فراموش کند. او آن قدر به "نورا" می اندیشد تا اینکه چند سال بعد این بار نیز به طرز باور نکردنی با او رو به رو می شود.

کتاب قوها انعکاس فیل ها

قسمت هایی از کتاب قوها انعکاس فیل ها (لذت متن)
خیلی سال پیش، که به اواخر دوران دانشجویی ام برمی گردد، بیشتر وقت آزادم را در کافه ای نزدیک دانشگاه تهران به نام کافه سی و سه می گذراندم. عادت داشتم آخر هفته ها تا دیروقت در کافه بمانم. هوا که تاریک می شد تا خوابگاه محل اقامتم در انتهای خیابان امیرآباد شمالی پیاده روی می کردم و...

خود من تجربه مشابه این را داشتم. می دانستم شب زنده داری تک نفره چقدر می تواند کیف داشته باشد. از این نظر با او همدل بودم. شب هایی که بی دلیل از خواب بیدار می شوم دلم می خواهد از رختخواب بیرون بیایم و گشتی در خانه بزنم. روی مبل لم می دهم، سیگار می کشم، یا مدتی تلویزیون تماشا می کنم. یک بار به قدری سرگرم تماشای برنامه مستندی در مورد صید ماهی قزل آلا برای رستوران ها شدم که غفلتا وقتی به خودم آمدم صبح شده بود. این جور مواقع بیش از هر زمانی احساس آزادی می کنم. انگار کسی مرا بیدار می کند و می گوید: هی رفیق، بلند شو و یک کم زندگی کن.