با اینکه داستان های این مجموعه جزو داستان های رئالیستی طبقه بندی می شود اما در هر داستان دست کم یک خرده ماجرای اگر نگویم جادویی، ولی عجیب و غریب وجود دارد.
اما نه تنها در هیچ کدام از داستان ها این عجایب و غرایب نچسب نیست، بلکه در متن داستان نشسته و می درخشد. این ویژگی خوبی در داستان نویسی چیت ساز است. برای مثال در داستان جن زدگان ماجرای تکثیر «مان شهین» اینقدر طبیعی است که انگار ما هر کدام روزی هزاربار تکثیر می شویم. در «٢٠٠١ یک ادیسه فضایی» استنلی کوبریک یک سکانس درخشان وجود دارد که در آن میمونی یک تکه استخوان را به هوا پرتاب می کند و در بازگشت استخوان به زمین همه چیز تغییر کرده است. ادیسه ای که به خانه اش باز می گردد اما آن خانه دیگر خانه اول نیست.
سروش چیت ساز در داستان هایش این تکنیک را به بهترین شکل ممکن به کار می گیرد.