کتاب بازگشت به افق انقلاب

Bazgasht be Ofogh-e Enghelab
بررسی گفتمانی تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر
کد کتاب : 26716
شابک : 978-6008679653
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 72
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب بازگشت به افق انقلاب اثر محمد جواد غلامرضا کاشی

"بازگشت به افق انقلاب" کتابی است به قلم دکتر "محمد جواد غلامرضا کاشی" که به "بررسی گفتمانی تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر" پرداخته است. نویسنده اظهار داشته که کتاب "بازگشت به افق انقلاب"، متن اصلاح شده ی یکی از کارگاه های پژوهشی وی در این زمینه بوده که علاوه بر تحولات اجتماعی پس از انقلاب، بحران های معاصر آن را نیز تحت بررسی قرار می دهد. "محمد جواد غلامرضا کاشی" معتقد است انقلاب ایران در افق اولیه ی خود از چنان عام نگری برخوردار بود که همه ی اقشار جامعه می توانستند از آن بهره ببرند و هنوز خاص گرایی های افراطی، پیکر جامعه و این جنبش ملی را نفرسوده بود؛ بنابراین "بازگشت به افق انقلاب"، بازگشت به هویتی است که می تواند بن بست های روانی و اجتماعی جامعه ی امروز را بشکند.
این کتاب از پنج فصل تشکیل شده که در فصل نخست با عنوان "جامعه و زبان"، این عنصر اساسی جامعه از دیدگاه سیاسی، قدرت و تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد.فصل بعدی با عنوان "سطوح زبان و امر سیاسی" به ادامه ی بحث بازتولید قدرت توسط زبان و بررسی آن در سطوح جهان، زیست و زندگی می پردازد. فصل سوم کتاب "بازگشت به افق انقلاب"، "گذار از جهان خیمه ای به جهان خطی" است که در آن گذار از عالم تک منبعی به چند منبعی، محوریت قرار گرفتن دین در گفتمان های سیاسی کشور و همچنین تفاوت اسلام در جهان عمودی با جهان افقی مدرن تحت بررسی و کاوش قرار گرفته است. فصل چهارم، "آنچه بر اسلام سیاسی رفته است" را زیر ذره بین قرار داده و نهایتا در فصل پنجم "رجعت به افق انقلاب" جمع بندی شده و "بررسی گفتمانی تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر" پایان می پذیرد.

کتاب بازگشت به افق انقلاب

محمد جواد غلامرضا کاشی
محمدجواد غلامرضاکاشی متولد سال 1339 ، پژوهشگر ایرانی حوزه علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی است.
دسته بندی های کتاب بازگشت به افق انقلاب
قسمت هایی از کتاب بازگشت به افق انقلاب (لذت متن)
از متن پشت جلد کتاب: یکی از ویژگی های افق انقلاب این بود که میدان عمل همگانی بود و به تعبیری میدان قدرت بود. این ها واقعا دیگر تئوری نیست و بخشی از آن ها تجربه زیسته ایرانیان است. انقلاب حقیقتا یک میدان نیرو بود، که فرد و ابتکارات شخصی در آن حضور زنده داشتند. یعنی رفتار آدم ها سازمان یافته نبود. انقلاب ایران، انقلاب یک حزب نیست. یعنی رهبران انقلابی از میدان عمل نیروهای خرد، ثمره های قدرت بزرگ می چینند. درحقیقت، برای نسلی که انقلاب کرد، همین گونه بود.