کتاب پسا اسلامیسم

Post-Islamism
بازنگری رابطه مذهب و سیاست در ایران
کد کتاب : 25381
شابک : 978-6008679721
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب پسا اسلامیسم اثر میلاد دخانچی

پسا اسلامیسم به قلم نویسنده ی جوان کشور، میلاد دخانچی ارتباط تنگانگ سیاست، مذهب و حکومت را تشریح کرده و به نوعی بیان می دارد که تجربیات سیاسی و خط و مشی حکومت در جهان اسلام و به ویژه در میان شیعیان، از ساختاری به معنای حکومت در غالب دولت مدرن برخوردار نبوده است و چنین دیدگاهی را با استناد به نحوه ی حکومت داری در زمان پیامبر و امام اول شیعیان ابراز می دارد.

با وجود نفی استیت یا کشورداری مدرن اسلامی، نویسنده مذهب را جدای از سیاست نمی داند و حتی به نوعی به اعمال نقش مذهب در ابعاد مختلف سیاسی و اداری اذعان دارد اما معتقد است حضور مذهب در امور خرد و کلان سیاسی و تعامل با آن نیازمند نگاهی نو و برقراری نوعی تعادل است.

در فصل اول این کتاب به رسم دیگر کتاب ها مقدمه ای بر دلیل و ضرورت نگارش اثر از دیدگاه خود نویسنده مطرح شده و فصل دوم به تعریف اصطلاح و مفهوم استیت یا کشورداری سنتی و نوین پرداخته است. نویسنده همچنین با قرار دادن نمونه های غیراستیتی در کنار آن، به راستی آزمایی مفهوم رفرنس استیت اسلامی در دل متون تاریخی و مقالات تئوریکال می پردازد. در فصل سوم چگونگی ایجاد و شکل گیری استیت در تاریخ ایران زمین و ارتباطات آن با مذهب را شرح داده و آن را تا آخرین سلسله ی شاهنشناهی که پهلوی دوم بود و نحوه ی تاثیرپذیری محمدرضا پهلوی از مذهب و سپس سقوط او را دنبال می کند. فصل چهارم مفهوم استیت بعد از انقلاب سال پنجاه هفت و تعاملات اجتماعی مذهبی آن و فصل پنجم، پسااسلامیسم در باب الهیات را مورد بررسی قرار می دهد.

|

کتاب پسا اسلامیسم

میلاد دخانچی
میلاد دخانچی متولد 1363 زاهدان و دارای دکترای مطالعات فرهنگی از دانشگاه کویینز کاناداست. دخانچی به جز تدریس دردانشگاه، طراحی و اجرای برنامه «جیوگی» را در کارنامه‌ی رسانه ای خود دارد.
قسمت هایی از کتاب پسا اسلامیسم (لذت متن)
کتاب پیش رو در پی اثبات این گزاره است: رابطۀ مذهب و سیاست در ایران نامتوازن شده است و احتباج به بازنگری دارد. طبیعی است که این بازنگری نمی تواند و نباید به حذف روابط قدرت و مذهب منجر شود؛ بلکه راه حل در ایجاد توازن بین این دو است. البته ایجاد این توازن ممکن نیست، اگر آن دو از یک جنس تلقی شوند؛ چراکه اساسا ایجاد توازن تنها بین دو امر متضاد و متکامل، معنی دار است.

با استناد به تجربه ی سیاسی پیامبر و امامان شیعه، اسلام هیچ گاه صاحب الگو، راهبرد و ساختار منسجمی برای اداره ی دولت مدرن (استیت) نبوده است. به زبان ساده تر، سازه ای به نام استیت اسلامی هیچ گاه وجود نداشته و نخواهد داشت و ارجاع به مدینه النبی و تجربه ی حکومت حضرت علی برای کشف مکانیسم های پیچیده ی حکمرانی معطوف به استیت، آن هم استیت مدرن، از خبط روش شناسی عمده ای رنج می برد. این اما به هیچ وجه به معنی غیر سیاسی بودن مذهب نیست؛ بلکه برعکس چنین گزاره ای بیش از پیش دخالت مذهب در امر سیاسی را ترغیب می کند. مذهب غیر سیاسی به همان اندازه واجد پارادوکس است که مفهوم استیت اسلامی و اگر نمی توان از استیت اسلامی سخن به میان آورد، قطعا و باید درباره ی کیفیت و ماهیت استیت مسلمانان سوالات جدی معرفتی طرح کرد. رابطه استیت و مذهب از نسبت تضاد و تکامل پیروی می کند. آنها در عین حال که متضادند، امکان تکمیل یکدیگر را دارند. این دو می توانند به جنگ دائمی با یکدیگر بپردازند یا به صلح نسبی و توازن برسند اما آنها هیچ گاه یکی نیستند.