کتاب کامیون کوچولوی آبی

«نه مزرعه نه گاری، پس کامیون سواری» نوشته‌ی آلیس شرتل داستانی است که به نظم نوشته شده و درباره‌ی یک تراکتور آبی مهربان و خوش‌اخلاق و یک کمپرسی بد اخلاق است که در یک مزرعه با هم زندگی و کار می‌کنند.
تراکتور کوچولوی آبی در مزرعه با همه دوست و مهربان است، او با همه‌ی حیوانات خوش و بش می‌کند و با همه با خوش‌اخلاقی صحبت می‌کند. همه‌ی حیوانات باغ و مزرعه او را دوست دارند. اما کمپرسی بزرگ بر عکس او خیلی بداخلاق است و هیچ‌وقت به هیچ‌‌چیز و هیچ‌کس کاری ندارد. او بدون این‌که به کسی سلام کند به همه دستور می‌دهد از سر راهش کنار بروند. او فکر می‌کند همه باید از سر راه او کنار بروند تا به کارهایش برسد.
یک روز بارانی وقتی که تراکتور کوچولوی آبی از جاده می‌گذرد کمپرسی بداخلاق را می‌بیند که با سرعت از جاده می‌گذرد. همین‌طور که کمپرسی مشغول راندن در جاده بارانی است، ناگهان در گل و لای گیر می‌کند و نمی‌تواند حرکت کند. او تا حالا با کسی ارتباط نگرفته و به کسی کمک نکرده، اما حالا خودش به کمک دیگران نیاز پیدا کرده است.
نویسنده با شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی که برای بچه‌ها هم جذاب هستند (تراکتور و کمپرسی) داستانی ساده را در قالب شعر روایت می‌کند تا مضمون داستان به راحتی در ذهن کودکان جای بگیرد. مضمون داستان دعوت به مهربانی و کمک به دیگران است، کودکان می‌آموزند با همه مهربان باشند و برای مهربانی کردن با آدم‌ها به دنبال دلیل نباشند. داستان مصداق این ضرب‌المثل است که می‌گوید: «تو نیکی می کن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز» داستان به شکل زیبایی و با ایجاد موقعیتی عینی و ملموس به مخاطبان کودک نشان می‌دهد که اگر مهربان باشند، هنگام گرفتاری و مشکلات، دوستان زیادی خواهند داشت که به کمک آن‌ها می‌آیند.
کتاب تصویرهای زیبایی نیز دارد که بخشی از داستان را این تصاویر پیش می‌برند که در کنار لحن شعرگونه‌ی داستان جذابیت کتاب را برای کودکان دوچندان می‌کند.
«نه مزرعه نه گاری، پس کامیون سواری» داستانی ساده و جذاب است که به شکلی روشن پیامش را به کودکان منتقل می‌کند؛ با همه مهربان باشید و برای مهربانی کردن، دنبال دلیل نگردید.