کتاب دیوان کامل جهان ملک خاتون

Jahan Khatoon
(قرن هشتم هجری قمری)
  • 185,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: زوار زوار
    نویسنده:
کد کتاب : 30764
شابک : 978-9644015762
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 557
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب دیوان کامل جهان ملک خاتون اثر جهان خاتون

دیوان کامل جهان ملک خاتون، مجموعه اشعار جهان ملک خاتون‌ (زنده در 786ق)، بانوی شاعر نامور نیمه دوم قرن هشتم است که به کوشش پوراندخت کاشانی‌راد و کامل احمدنژاد، منتشر شده است.

اشعار جهان بالغ بر ١٥٩٣٧ بیت و ١٤١٣ غزل با احتساب غزل‌های تکراری است. دیوان او مشتمل است بر یک دیباچه (به نثر و لابه لای آن چند بیتی از اشعار خود و دیگر شاعران) و مدح سلطان احمد بهادر ایلکانی، ١٤ هزار غزل، ترجیع‌بندی مسبع در طلب وصل معشوق، مرثیه فرزند دلبندش، سلطان بخت دارای ١١٧ بیت، مقدار کمی مثنوی، مقطعات با ٤٨ بیت و فرجامین سخن او تعداد ٣٥٧ رباعی است. او از معدود شاعران زن ایرانی است که به سرودن غزل اهتمام ورزیده است.

استعداد ادبی او از آبشخور اشعار شاعرانی چون سعدی، حافظ، خواجو‌، سلمان ساوجی و حتی پیش از آنها منوچهری دامغانی‌، نظامی و انوری، سرشار گردیده و به‌عنوان شاعر غزل‌سرای زن درخشیده است. اشعار جهان بسیار سلیس و روان و قابل فهم برای همگان است؛ از این جهت غزلیات او را می‌توان متأثر از اشعار سعدی دانست. در دیوان او شمار تعداد غزل‌هایی که به استقبال غزلیات سعدی سروده شده، چشمگیر است و از منظر زبانی، اشعار او مدیون زبان فصیح، سهل و ممتنع سعدی است، اما بی‌تردید‌، زبان وی فاقد فصاحت و بلاغتی است که در سخن سعدی شاهد آن هستیم. به‌هرروی او در نمونه‌های هم‌جنس خود تا اندازه‌ای هم از نظر کمیت و هم کیفیت اشعار، بی‌نظیر است.

شعر او از نظر‌ زبانی‌ ساده و به‌دور از‌ تصنع‌ و تکلف و در نهایت سادگی و روانی، برآمده از روح آرام و مردانه بانویی شاهزاده و کاخ‌نشین است. شاعر گونه‌های مختلف اشعار خود را که متأثر از حوادث سخت و خشن روزگار است‌، صیقل‌‌داده و تراشیده، می‌سراید. گویی درشتی شعر را سخته و پخته و سنجیده به جهانیان عرضه می‌دارد.

کتاب دیوان کامل جهان ملک خاتون

دسته بندی های کتاب دیوان کامل جهان ملک خاتون
قسمت هایی از کتاب دیوان کامل جهان ملک خاتون (لذت متن)
دلبرا نقش خیالت ز دل ما نرود مهر مهرت نفسی زین دل شیدا نرود نگذرد بر من سودا زده روزی به غلط که دلم از سر زلف تو به سودا نرود