«بدترین روز زندگی من» یکی از کتابهای جولیا کوک است. کوک در کتابهایش سعی میکند با زبانی ساده و در دل داستانی کودکانه، به بچهها یاد بدهد که چگونه از پس مشکلاتشان بربیاند. کوک در رشتۀ مشاوره کودکان تحصیل کرده و با دنیا و جهان و چالشهای پیش روی بچهها به خوبی آشناست. «بدترین روز زندگی من» دربارۀ پسربچهای به نام آرجی است. آرجی یک روز، از صبح که چشم باز میکند تا آخر شب، پشت هم برایش اتفاقهای ناخوشایندی میافتد؛ از چسبیدن آدامس به موهای سرش گرفته تا دیر رسیدن به مدرسه و صفر گرفتن در امتحان ریاضی. او حتی در مسابقۀ فوتبال هم گل را به تیم خودی میزند! خلاصه که پشت سر هم اتفاقهای ناخوشایندی تجربه میکند. آرجی با کمک مادرش درک میکند که اگر به حرفهای او گوش میکرد، یا اگر به حرف معلم و حتی به دوستانش در تیم فوتبال گوش میکرد و بیتفاوت از کنار همۀ حرفها و توصیهها، نمیگذشت، شاید این اتفاقهای بد، پشت هم، برایش نمیافتاد. از ویژگیهای خوب «بدترین روز زندگی من» میتوان به توصیههای عملی آن برای والدین اشاره کرد، که در انتهای کتاب آمده است. جولیا کوک با زبانی ساده سعی کرده، به شکلی ظریف به بچهها بیاموزد که باید به حرفها و توصیهها «گوش کنند» و بیتفاوت از کنار آنها نگذرند. کتاب «بدترین روز زندگی من» مناسب بچههای ۵ تا ۷ سال است. بچهها در کنار یک مربی یا تسهیلگر کتاب و یا یکی از والدینشان میتوانند این کتاب را بخوانند و با آرجی همراه شوند. داستان جذابیت و کشش لازم را دارد و آنقدر با دنیای واقعی بچهها همسو است، که به راحتی با آن احساس نزدیکی میکنند و به همین دلیل خیلی خوب، به اهمیت یکی از مهمترین مهارتهای زندگی، یعنی گوشکردن به راهنماییهای پدر و مادرشان، پی میبرند. بچهها بعد از خواندن «بدترین روز زندگی من» به این درک میرسند که از کنار راهنماییها و توصیههای پدر و مادر و افراد دلسوزشان، راحت نگذرند؛ با اینکه که بعضی وقتها گوش کردن به حرف بزرگترها راحت نیست، اما جلوی خیلی از اتفاقات تلخ و بد را میتواند بگیرد.
درباره جولیا کوک
جولیا کوک ، متولد 1964 در آمریکا ، معلم و مشاور مدرسه سابق ، کتاب هایی را برای کودکان می نویسد که به آنها اجازه می دهد در حالی که می آموزند مشکلات خود را حل کنند ، بخندند ، رفتار بهتری داشته باشند و روابط سالم برقرار کنند.