کتاب لاشه ی شناور

«لاشه‌ی شناور» رمانی کوتاه از چارت کوربجیتی یکی از پرمخاطب‌ترین نویسنده‌های تایلندی است. تمرکز داستان‌های او معمولا بر آدم‌های فرودست جامعه و درون‌مایه‌ی آن‌ها تقابل فرد و اجتماع است. او دغدغه‌ی جامعه را دارد؛ جامعه‌ای که تک تک افراد آن دارای ارزش هستند.
رمان با صحنه‌ای ساده اما تکان‌دهنده آغاز می‌شود؛ جسدی شناور در رودخانه‌ای در یک روستا. روستائیان این جسد بی سر و بی‌ دست و پا را می‌بینند. این اتفاق آرامش روستا و زندگی ساده‌ی روستائیان را به هم می‌زند اما این داستان به داستانی جنایی تبدیل نمی‌شود بلکه جسد بهانه‌ای است برای طرح مسائل و مشکلات اجتماعی. با پیدا شدن جسد حالا آدم‌های مختلف هرکدام با نیت و انگیزه‌ای خاص به سمت رودخانه روان می‌شوند. صاحبان مشاغل محلی می‌خواهند از رخداد پیش‌آمده و با تبلیغات خلاقانه مشتری‌های بیشتری جذب کنند. افراد خرافاتی داستان‌هایی عجیب و غریب درباره‌ی این جسد و ارواح می‌سازند. خبرنگاران و عکاسان برای پیشی گرفتن از هم و انتشار خبرهای هیجان‌انگیز با هم رقابت می‌کنند و پلیس هم به دنبال کشف هویت جسد و علت مرگ اوست و... در این مدت لاشه‌ی شناور کم‌کم تجزیه می‌شود و می‌پوسد.
زوال جسد انگار نمادی از زوال اخلاق و انسانیت است و حضور آن بهانه‌ای برای نمایش حرص و طمع آدمیان. لاشه‌ی شناور استعاره‌ از جامعه‌ای است که ارزش‌های انسانی و اخلاقی در آن در حال پوسیدن و از بین رفتن هستند. جسد امکانی برای سودجویی آدم‌های فرصت‌طلب است. جریان آرام زندگی در ابتدای داستان با یک اتفاق متلاطم می شود و وقت ایفای نقش آدم‌ها فرا می‌رسد. لاشه‌ی شناور طعمه‌ا‌ی آسان و دم‌دستی برای آدم‌هایی است که در دنیای سودمحور مدرن همانند کلاغ‌هایی هستند که از این لاشه، بی‌هیچ زخمتی سود می‌برند. رمان تصویرگر جامعه‌ای است که همه در آن به دنبال چیزی برای بهره‌برداری هستند، حتی اگر آن چیز جسدی بی‌جان باشد.
نویسنده تغییر ارزش‌های سنتی تایلند را به شکلی تلخ و گزنده نقد می‌کند. زبان ساده، دقیق و به دور از شگردهای شاعرانه وجه مشترک آثار این نویسنده است که دامنه‌ی وسیعی از داستان‌های ناتورالیستی تا رمان حماسی و حتی فیلم‌نامه را در برمی‌گیرد.
«لاشه‌ی شناور» رمانی خواندنی با زبانی ساده، نقدی بر روحیات فرصت‌طلبانه‌ی آدم‌ها در جهان معاصر است. علاقمندان به رمان در ایران می‌توانند از طریق این رمان با ادبیات تایلند آشنا شوند.