1. خانه
  2. /
  3. کتاب دو سر و یک کلاه

کتاب دو سر و یک کلاه

4 از 1 رأی

کتاب دو سر و یک کلاه

Cul et chemise
ناموجود
100000
معرفی کتاب دو سر و یک کلاه
نمایشنامه‌ «دو سر و یک کلاه» نوشته ژان‌ماری پی‌یم، اثری معاصر و جمع‌وجور است که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و با زبانی تیز، موجز و سرشار از ریتم، جهان دو بازیگر را در لحظه‌ای به‌ظاهر عادی اما سرنوشت‌ساز می‌کاود. داستان در بازگشت دو برادر، لویی و ویکتور، به خانه پس از اجرای نمایشی آغاز می‌شود؛ اما این موقعیت ساده صرفا نقطه عزیمتی است برای فرو رفتن در لایه‌های عمیق‌تری از رابطه، هنر، فرسایش زمان و بحران هویت حرفه‌ای. پیم در بستری که آشنا و صمیمی به نظر می‌رسد، دو ذهنیت کاملا متفاوت را روبه‌روی هم قرار می‌دهد: لویی که با شور و شعف از موفقیت روی صحنه می‌آید و همچنان به جادوی تئاتر ایمان دارد، و ویکتور که بی‌قرار، عصبی و بدبین است و به شکلی بی‌رحمانه در حال بازبینی ارزش کارشان در جهانی است که دیگر چندان اعتنایی به هنر زنده ندارد. در دیالوگ‌های این دو، ضرب‌آهنگ نمایشی کم‌کم به تنشی زیرپوستی بدل می‌شود؛ گفت‌وگوهایی که گاه با طنزی گزنده همراه‌اند و گاه با لحنی خسته و صادقانه، و در این میان مخاطب را با احساسی از نزدیکی و فاصله هم‌زمان روبه‌رو می‌کنند. پیم نشان می‌دهد که چگونه دو برادر می‌توانند در لحظه‌ای واحد هم متحد و هم رقیب باشند؛ رابطه‌ای که از کودکی تا حرفه مشترک امتداد یافته و اکنون زیر فشار بحران‌های شغلی و گذر عمر در حال بازتعریف شدن است. نمایشنامه هویت هنرمند، شکنندگی حرفه هنر و ترس از بی‌اهمیت شدن را در فضایی محدود اما پرانرژی تئاتری می‌سنجد، بی‌آن‌که وارد روایت رویدادی بزرگ یا افشای سیر دقیق داستان شود. همین تمرکز بر مکالمه، تجربه انسانی و نگرانی‌های زیرین است که اثر را از دام اسپویل دور نگه می‌دارد و آن را بیشتر به پرتره‌ای زنده از دو ذهنیت بدل می‌کند تا روایت خطی یک قصه. پی‌یم با انتخاب لحنی که میان واقع‌گرایی و موسیقی درونی زبان در نوسان است، موفق می‌شود عمق عاطفی شخصیت‌ها را بدون شرح‌وتفصیل‌های اضافه آشکار کند. طنز در لحظاتی چون ابزاری دفاعی عمل می‌کند و حساسیت‌های شخصیت‌ها را پنهان یا آشکار می‌سازد؛ درست همان‌طور که در زندگی واقعی نیز شوخی اغلب پرده‌ای است بر اضطراب، ناامنی و نیاز به تأیید. نمایش به‌ویژه زمانی تأثیرگذار می‌شود که نگرانی‌های حرفه‌ای این دو به سطحی وجودی‌تر رسوخ می‌کند: ترس از کنار گذاشته شدن، از دست رفتن قدرت تأثیرگذاری و محو شدن در چشم‌اندازی فرهنگی که هر روز ناپایدارتر می‌شود. قدرت اصلی اثر در کیفیت انسانی و صمیمانه‌ شخصیت‌هاست؛ دو مرد معمولی که درگیر آینده‌ای نامعلوم‌اند و پیم بدون اغراق یا سانتی‌مانتالیسم، لحظات آسیب‌پذیری و قوتشان را نشان می‌دهد. با وجود این، فشردگی نمایش باعث می‌شود برخی روابط گذشته یا لایه‌های پیش‌زمینه‌ای تنها لمس شوند و نه کاویده، و همین نکته ممکن است برای برخی مخاطبان محدودیت محسوب شود. با این حال، همین ایجاز به متن ضرباهنگ و تمرکز می‌دهد و آن را مناسب اجرایی زنده و پرتنش می‌سازد. «دو سر و یک کلاه» در نهایت اثری است درباره ایستادن در میانه دنیایی که در حال تغییر است؛ درباره دو برادر که در قالب گفت‌وگویی صمیمی، لجبازانه و گاه تلخ، تلاش می‌کنند بفهمند چگونه می‌توان همچنان ادامه داد، چگونه می‌توان معنا ساخت و چگونه می‌توان در زمانی که صحنه کوچک‌تر از همیشه به نظر می‌رسد، زنده ماند. این نمایشنامه با صدایی روشن و انسانی، تصویری از تئاتر امروز ارائه می‌دهد: شکننده، سرسخت و سرشار از میل به بقا.
درباره ژان ماری پی یم
درباره ژان ماری پی یم
ژان ماری پی یم نمایشنامه نویس و درام نویس بلژیکی متولد سال 1944 در جیمپه سور میوز (سرایینگ) است. ژان ماری پی یم بخش عمده ای از کودکی خود را در حوضچه آهن و فولاد لیژ گذراند: "من می گفتم در مقابل کارخانه فولاد زندگی می کردم، و قصد دارم خاک سیاه را که به کتاب های کلاس من ریخته بود به یاد بیاورم".
وی پس از تحصیلات متوسطه در Athénée de Seraing، در رشته ادبیات در دانشگاه لیژ (ULg) تحصیل کرد، سپس دوره هایی را در موسسه مطالعات تئاتر سوربن، به ویژه دوره های برنارد دورت دنبال کرد. وی در سال 1968 با نمایشنامه نویس Michèle Fabien (نام مستعار Michèle Gérard) ، 1974 متولد آلیس، ازدواج کرد. او از سال 1995 با ویرجینی تیریون زندگی می کند.
قسمت هایی از کتاب دو سر و یک کلاه

« ویکتور » هزینه ی اجاره ی لباس هم افتاد گردن خودمون! « لویی »: فردا تحویلشون می دم. پول فاکتورش با من. متاسفم، ولی واقعا لازم بود که با وزیر حرف بزنم و در جریان قرارش بدم. ویکتور: در جریان چی قرارش بدی مرد حسابی؟ لویی: جریان وضع خودمون! از سیر تا پیاز زندگی و معیشت سخت بازیگرا. ویکتور: چه خیال خامی. تنها چیز مورد علاقه ی وزیر، آینده ی کاری خودش بعد از پست وزارته! لویی: سینی رو جلو بردم، تعارف کردم، یه آب پرتقال ورداشت و شروع به نوشیدن کرد. یه دفعه به سرم زد و بهش گفتم: آقای وزیر من یه بازیگرم، به نام تئاتر با شما صحبت می کنم، به نمایندگی از طرف بازیگرا بهتون می گم، وضع ما خوب نیست. بعد می دونی چه جوابی به من داد؟ ویکتور: منم همین طور، وضع منم خوب نیست. لویی، تو اینو از کجا می دونی؟ و...

مقالات مرتبط با کتاب دو سر و یک کلاه
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
نمایشنامه های ضروری برای علاقه مندان به بازیگری
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دو سر و یک کلاه" ثبت می‌کند