فروغ که به علت جرمی بزرگ در مظن اتهام قرار گرفته است به درخواست بازپرس و برای سبک تر شدن حکمش، اسم همه ی متهمین را روی کاغذ می نویسد. تک تک اعضا که هریک در گرفتاری های خود کمر خم کرده اند، به اداره ی آگاهی فراخوانده می شوند و مورد بازجویی قرار می گیرند. در این بازپرسی ها خاطرات تلخ گذشته و دغدغه های هر کدام از آن ها نبش قبر می شود و بیش از پیش آزارشان می دهد.
جرم سنگینی که فروغ را گرفتار کرده پس از یک شوخی، نقشه اش کشیده شد و رفته رفته رنگ واقعیت به خود گرفت.
کتاب همه چیز از یک شوخی شروع شد