کتاب گونه های نثر تفسیری

Goonehaye Nasre Tafsiri
با رویکرد هرمنوتیکی
کد کتاب : 56584
شابک : 978-9644015823
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب گونه های نثر تفسیری اثر حبیب الله عباسی

در این اثر ضمن ارائه گزارش ساده و قابل فهمی از رویکردهای مختلف هرمنوتیکی، خوانش و تقسیم بندی های تازه ای از تفسیرهای کهن فارسی موجود قرآن، در پرتو این رویکردها انجام شده است. کتاب حاضر برای مخاطبان اصلی اش که دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های مختلف علوم انسانی به ویژه زبان و ادبیات فارسی هستند، طراحی شده و سعی شده مباحث مربوط به جریان های مهم هرمنوتیکی غرب موجز و مختصر و قابل فهم طرح و شرح یابند و از ورود به موضوعات و مفاهیم پیچیده پرهیز شده است. مباحث کتاب به گونه ای تدوین شده تا علاوه بر آن که به کار دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در مقاطع مختلف آید، برای دانشجویان سایر رشته های علوم انسانی و دانشجویان گرایش های مختلف علوم قرآنی و مخاطبان جدی علوم قرآنی به ویژه حوزه تفسیر نیز قابل استفاده باشد.

کتاب گونه های نثر تفسیری

دسته بندی های کتاب گونه های نثر تفسیری
قسمت هایی از کتاب گونه های نثر تفسیری (لذت متن)
تفسیر مولف محور (با رویکرد هرمنوتیک کلاسیک) هرمنوتیک کلاسیک قرن نوزدهم، نقطه عطفی در تاریخ هرمنوتیک محسوب می شود. فریدریش دانیل ارنست شلایرماخر، فیلسوف و متأله آلمانی، که از یک سو تحت تأثیر عمیق مکتب رمانتیسم و انقلاب کوپرنیکی کانت قرار داشت و از سوی دیگر، از پاره ای از آرای هرمنوتیکی شخصیت های برجسته ای چون فریدریش آست فریدریش آگوست و مارتین کلادینیوس تأثیر پذیرفته بود؛ هرمنوتیک را از قالب تک بعدی معطوف به تأویل متون مقدس درآورد و به عنوان یک نظریه مستقل و همگانی مطرح ساخت. در این رویکرد جدید، دیگر متون اعم از حقوقی، تاریخی و ادبی و.. به قلمرو هرمنوتیک پای گذاشتند. از این جهت شلایرماخر را بنیان گذار هرمنوتیک کلاسیک می خوانند. شلایرماخر شلایرماخر فیلسوف و متأله پروتستان آلمانی است. وی در سال 1768 در برسلو آلمان چشم به جهان گشود. دوران دبستان را در« انجمن برادری مراویا» سپری کرد. برای مطالعه تئوری الهیات به دانشگاه هاله رفت و در آن جا با فلسفه اسپینوزا و کانت آشنا شد. از سال 1790 تا 1882 در فرانکفورت و برلین مقام کلیسایی داشت. در خلال سال های 1796 تا 1806 به حلقه اولیه رمانتیک ها پیوست و یکی از اعضای برجسته آن شد. به همراه هومبولت، دانشگاه برلین (1810- 1808) را بنیان گذارد. یکی از دغدغه های مهمی که همواره تا پایان عمر دنبال کرد، پیوند میان عقل فلسفی و دیانت مسیحی بود.