کتاب نامه به مادرم

Letter to my mother
کد کتاب : 76385
مترجم :
شابک : 978-6229665459
تعداد صفحه : 65
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1974
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب نامه به مادرم اثر ژرژ سیمنون

کتاب نامه به مادرم نوشته ژرژ سیمنون است که او را یکی از بهترین نویسندگان معاصر فرانسه می‌دانند. سیمنون بیشتر با رمان‌های پلیسی شناخته می‌شود اما در این کتاب تعدادی از نامه‌های او به مادرش را می‌خوانید.
این کتاب تنفر سیمنون در جوانی به مادرش را می‌خوانیم و اینکه حالا در سن بالا توان درک مادرش را پیدا کرده است. سیمنون زندگی عجیبی داشته است و یکی از عجیب‌ترین اتفاقات زندگی‌اش این بوده است که دکتر به اشتباه تشخیص داده او فقط ۲ سال زنده می‌ماند. سیمنون بارها در مصاحبه‌هایش گفته است کسی نویسنده می‌شود که از مادرش متنفر باشد.

کتاب نامه به مادرم

ژرژ سیمنون
ژرژ سیمنون، زاده ی فوریه ۱۹۰۳ و درگذشته ی ۴ سپتامبر ۱۹۸۹، نویسنده ی بلژیکی بود. از وی که به خاطر نوشتن رمان های پلیسی شهرت داشت نزدیک به ۵۰۰ رمان و تعداد بسیاری آثار کوتاه منتشر شده است. سیمنون خالق شخصیت کمیسر مگره یکی از سرشناس ترین کارآگاه های ادبیات پلیسی جهان است.ژرژ ژوزف کریستین سیمنون در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود.ژرژ در سال های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه ی سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لوی...
قسمت هایی از کتاب نامه به مادرم (لذت متن)
دیروز برای واکسن نه ماهگی بچه رفتیم. وقتی پرستار آمد من دور شدم و آن سوی تخت ایستادم؛ جایی که بچه، من را نمی دید. شروع کرد به گریه کردن. نزدیکش شدم و گفتم: گریه نکن من اینجام. بعد به این جمله فکر کردم که در این نه ماه چقدر در موقعیت های گوناگون تکرارش کرده ام. «نترس من اینجام. جیغ نزن من اینجام. بهونه نگیر من اینجام… ». اینجا بودن، در این نه ماه تبدیل به یک قسمت جدایی ناپذیر از هویتم به عنوان یک تازه مادر شده بود. متوجه شدم از وقتی مامان شده ام قطعیت «اینجا بودن» مثل یک بند ناف قطور و قوی، تمام زندگی ام را دربر گرفته است. (راستی نوشته ای با همین عنوان به قلم گیتی صفرزاده را با فشار دادن این بند ناف آبی می توانید بخوانید.) فکر کردم اگر من اینجا نباشم چطور؟ به هرحال رسم روزگار این چنین است که قرار نیست من همیشه اینجا باشم. در این لحظه نویسنده هایی را دیدم لرزان و ترس خورده بعد از مرگ مادرهایشان. خاطرات، سوگواری های مقطعی و کوتاه و بلند، تکه پاره ها، یادداشت هایی برای گذر کردن و روایت های تلخ و شیرین و… قریب به اتفاقشان اشاره کرده اند که چه بیهوده است این نوشتن ها به خیال رهایی یافتن از این غم زنده و این غیاب تا همیشه جاندار… با این حال، تنها مأمن را ادبیات یافته اند و به نوشتن ادمه داده اند. در این نوشته ی کوتاه نگاهی به کتاب هایی می اندازیم از گوشه کنار دنیا (آلمان، بلژیک، فرانسه، ایران) که در آن ها مادران، مرده اند اما قطعا زنده ترین مردگان همیشه همان ها بوده اند.