کتاب دختری تقریبا معمولی

About Average
کد کتاب : 80904
مترجم :
شابک : 978-6003912885
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 142
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب دختری تقریبا معمولی اثر اندرو کلمنتس

داستان «دختری تقریبا معمولی»، درباره جوردن جانستون یک‌ دختر مدرسه‌ای معمولی است. او در خانه، مدرسه، شهر و حتی همه دنیا دختری معمولی به نظر می‌رسد چون نه قدش کوتاه است نه بلند. نه چاق است و نه لاغر و در کل، خیلی معمولی است. او دوست‌داشتنی است تا این‌که سر و کله یک دختر جدید در مدرسه پیدا می‌شود و همه‌چیز را به هم‌ می‌ریزد. به این‌ترتیب با ورود مارلی هارکینز که حتما یکی از بچه‌های بدجنس است، جوردن دیگر نمی‌توان به چیزهای خوب و معمولی فکر کند. مارلی با رفتارش به جوردن بدی می‌کند و جوردن در پی تلافی است اما نمی‌داند باید چه کند. آیا باید خوب و معمولی باشد یا با تندی رفتار کند؟ آیا وقتی فاجعه‌ای رخ می‌دهد، می‌تواند با رفتار خوب از پس آن بربیاید؟ آیا می‌شود با اخلاق خوب دیگران را از فاجعه نجات داد؟

کتاب دختری تقریبا معمولی

اندرو کلمنتس
اندرو کلمنتس (29 مه 1949 - 28 نوامبر 2019) نویسنده آمریکایی بسیاری از کتاب های کودک بود. اولین رمان او Frindle جوایز سالانه کتاب را که با رأی دانش آموزان مدارس ایالات متحده در حدود بیست ایالت مختلف ایالات متحده تعیین می شود، کسب کرد. در ژوئن سال 2015 آن را به عنوان برنده جایزه ققنوس برای سال 2016 به عنوان بهترین کتابی معرفی کرد که با انتشار آن در سال 1996 جایزه اصلی را کسب نکرد.
قسمت هایی از کتاب دختری تقریبا معمولی (لذت متن)
در واقع نیکی قبلا درباره این اتفاق گفته بود _ کاری که او یک بار در جواب قضیه قلدربازی در مدرسه کرده بود. اما جوردن حتی نمی توانست فکرش را بکند که دارد به مارلی مشت می زند. به همین خاطر آن ها فقط به بازی منچ خود ادامه دادند و درباره برنامه های خود برای تعطیلات تابستان صحبت کردند. اما در عمق افکار جوردن این ایده جدید داشت می چرخید. وقتی کلاس ورزش تمام شد، او تصمیم گرفته بود ایده «خوب بودن با مارلی» را در پیش بگیرد _ به نوعی آن را در چند روز آینده مرحله بندی و یکی دو بار امتحان کند تا ببیند آیا امیدی به موفقیت هست یا نه _ اما تصمیم داشت این کار را فقط زمانی انجام دهد که ارتباط با مارلی اجتناب ناپذیر است. او هنوز هم می خواست تا جایی که امکان دارد از او دور باشد. اما مشخص شد که جوردن نمی تواند در این باره کاری کند. بعد از کلاس ورزش جوردن و نیکی در کلاس ماندند تا به خانم نوینز در بردن وسایلش کمک کنند، به همین خاطر وقتی که آن ها به سالن غذاخوری مدرسه رسیدند، سینی های خود را برداشتند و به انتهای صف ناهار رفتند.