کتاب اتحادیه سارقان

A Commonwealth of Thieves
(کشف تصادفی قاره استرالیا)
کد کتاب : 85592
مترجم : سمیه ناصح
شابک : 978-6004680950
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 408
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2005
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

«توماس کنیلی» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب اتحادیه سارقان اثر توماس کنیلی

کتاب «اتحادیه سارقان» اثری نوشته «توماس کنیلی» است که اولین بار در سال 2005 به انتشار رسید. «کنیلی» شرحی رمان گونه را درباره شکل گیری اجتماعی ارائه می کند که اکنون با نام استرالیا شناخته می شود. روایت بر پنج سال نخست—از 1788 تا 1793—تمرکز دارد، زمانی که نخستین قایق های حامل محکومین، نگهبانان نظامی، و مقامات به «نیو ساوث ولز» رسیدند. در مرکز کتاب، رابطه میان «آرتور فیلیپ»، نخستین فرماندار، و «وولاور بنلانگ»، مردی بومی که در نهایت به واسطه میان مهاجران و بومیان تبدیل شد، به چشم می خورد. «کنیلی» با شرح فراز و نشیب های رابطه آن ها، تنش های ریز و درشت میان این دو اجتماع را به شکلی هنرمندانه به تصویر می کشد.

کتاب اتحادیه سارقان

توماس کنیلی
توماس کنیلی ، زاده ی ۷ اکتبر ۱۹۳۵، نمایشنامه نویس، رمان نویس و هنرپیشه ای استرالیایی است. او به خاطر نوشتن کتاب «فهرست شیندلر» که از خاطرات یکی از بازماندگان هولوکاست الهام گرفته شده بود، در سال ۱۹۸۲ برنده ی جایزه ی ادبی من بوکر شد. استیون اسپیلبرگ به خاطر ساخت اقتباسی سینمایی از این کتاب، موفق به کسب جایزه ی اسکار بهترین فیلم شد. توماس کنیلی همچنین، دو بار برنده ی جایزه مایلز فرانکلین شده است.
نکوداشت های کتاب اتحادیه سارقان
A compelling work with colorful and eloquent prose.
اثری جذاب با نثری پرمایه و شیوا.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Thoroughly researched, artfully written, engaging and instructive.
گیرا و آموزنده، و با تحقیقات جامع و نثری هنرمندانه.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Keneally paints an impressionistic picture of a society in the making.
«کنیلی» تصویری امپرسیونیستی را از جامعه ای در حال شکل گیری خلق می کند.
Washington Post Washington Post

قسمت هایی از کتاب اتحادیه سارقان (لذت متن)
سرباز انقلابی سابق، «جیکوب ناگل» به این نتیجه رسیده بود که شلاق تا پیش از استفاده ترساننده است ولی به محض اولین تجربه، محکوم یا سربازی که شلاق خورده از نظر شخصیتی رو به زوال می رود.

در نظر کسانی که شلاق نخورده بودند، شلاق، تابیده ضخیمی با چندین گره بود-آن ها هیچ تصوری از تازیانه خوردن نداشتند و در اعماق وجودشان آرزو می کردند هرگز آن را تجربه نکنند.

برای مردانی همچون «ویل برایانت»، قاچاقچیانی که خود را جنایتکار حرفه ای نمی دانستند، این مثلث دروازه ورود به دنیای نو و دژم بود که در آن اختیار کمتری نسبت به روح و خوی خشمگین خود و در تیجه روند دوره محکومیتشان داشتند.