کتاب دردونه جمال باجی

Dordone jamal baji
کد کتاب : 109012
شابک : 978-6227591903
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 487
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت
قسمت هایی از کتاب دردونه جمال باجی (لذت متن)
در دارالحکومه شیراز، پیک مخصوص ابوالحسن خان مشیرالملک سریع خودش را با الاغ تیزپایی به عمارت میرسانده و خوشحال و سر از پا نشناخته به دیدار والی می رود. مشیرالملک مردیست حدود چهل سال میان قامت با اندامی نسبتا ورزیده، سبیل و ریش بلند و پرپشت و چشمانی سرخ فام و گردنی گوشتدار که در صحن دارالحکومه ایستاده و قدم زنان مشغول رتق و فتق امور و گرم صحبت با بزرگان شهر است. او با دیدن پیک همه چیز را فراموش می کند و سریع به طرفش می رود. پیک نزدیک رسیده و تا کمر خم شده و تعظیمی غرّا به والی می کند. مشیرالملک انگار منتظر و چشم انتظار خبر مهمی است و دل در دلش نیست - هاا..چه خبر؟! پیک هنوز کمر خم کرده مانده اما صدایش هیجان زده و بالاست. - خوش خبر جناب والی...دردتان بجونم که پیک شادی و سرورم...گل پسری کاکل زری و سور و مور بدنیا اومده که افتخار می کنه عموش والی بزرگ شهره. - مشیرالملک با آن هیبت قرص و مغرورانه و پرجاذبه خود از شوق می ترکد و دست ها را چند بار بهم می کوبد.