زبان و لزوم توجه به ویژگیهای آن شاید یکی از مهمترین دغدغههای نویسنده در «کتابت بهار» باشد. این مجموعه که مشتمل بر 12 داستان کوتاه از مهدی مرعشی، نویسندهی معاصر است، روایتهای متنوعی را در بستر زبانی خاص ارائه میکند.
داستانهای نخست مجموعه پیچیدگی زبانی خاصی ندارند و تنها با تکیه بر فرمهای مختلف روایی سعی در ایجاد مفهومی جدید در ذهن مخاطب دارند. روایتها عموما در هر داستان شامل یک روایت مرکزی و چندین خردهروایت است که گاه موضوع اصلی داستان در روایت اصلی و گاه در یکی از خردهروایتها قرار گرفته است. استفاده از این تکنیک باعث آشناییزدایی برای مخاطب میشود و مفاهیم جدیدی را برایش مطرح میکند.
داستانهای پایانی مجموعه و مخصوصا دو داستان آخر، با زبانی کاملا باستانی ارائه شدهاند. برای درک قصه در این روایتها شاید لازم شود مخاطب عام امروزی دست به فرهنگ لغات ببرد و معنای برخی واژهها و عبارات را جستجو کند. از این منظر تلاش نویسنده در بازتولید زبانی که شاید امروزه کمتر کاربرد دارد ستودنی است؛ اما موضوعی که مطرح میشود چرایی آن است. جهان داستان کوتاه چنان متراکم و درهمتنیده است که هر انتخابی از نویسنده باید کاملا دلالتمند باشد تا داستان به معنای واقع داستان کوتاه شود. داستانهای "ققنوس" و "کتابت بهار" به طور کامل با زبان باستانی نگارش شدهاند و قضاوت اینکه آیا این انتخاب دلالتمند بوده یا نه یکی از ویژگیهای مهم این اثر است که خواندن آن را برای مخاطب جذاب میکند.
پرتکرارترین موضوعی که در داستانهای این مجموعه دیده میشود، بهجز بازیهای زبانی و فرمال، جهانبینی شخصیتهای داستان است که از جایی دچار تغییر میشود. این تغییرات عموما با تکنیکهای روایی برای مخاطب نمودی عینی پیدا میکنند. موضوع مهمی که مرعشی سعی در ارائهی آن دارد مواجهشدن با فرهنگ، نثر و زبان باستانی است و فاصلهی بسیار زیادی که زبان امروز با آن پیدا کرده است. مهدی مرعشی فارغالتحصیل زبان فارسی است و همانطور که در این اثر مشخص است توجه ویژهای به امر زبان در ادبیات دارد. ادبیات زبانمند شاید توصیفی مناسب برای این دوازده داستان از مجموعهی کتابت بهار باشد.
کتاب کتابت بهار