کتاب راز مزرعه چهار آبگیر

The Four-Pools Mystery
کد کتاب : 1374
مترجم :
شابک : 978-600-6835-49-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 216
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1908
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

اثری از جین وبستر، نویسنده پرفروش ادبیات کلاسیک آمریکا

معرفی کتاب راز مزرعه چهار آبگیر اثر جین وبستر

کتاب راز مزرعه چهار آبگیر، اثری نوشته ی جین وبستر است که اولین بار در سال 1908 منتشر شد. آیا کارفرمایی مستبد و زورگو می تواند مسئول به قتل رسیدن خودش باشد؟ او با برده های سابقی که پس از جنگ، همچنان برایش کار می کردند، اصلاً رفتار خوبی نداشت. این کتاب، داستان معماییِ عجیب و تکان دهنده ای است که به شکلی فوق العاده جذاب و هنرمندانه، زندگی پر ترس و وحشت سیاه پوستانی را به تصویر می کشد که در مزرعه ای در جنوب آمریکا کار می کنند و مجبورند هر روز برای بقای خود بجنگند. کتاب راز مزرعه چهار آبگیر، اثری به یاد ماندنی است که با قلم توانای جین وبستر به رشته ی تحریر درآمده و بدون تردید، مخاطبین را برای فهمیدن ادامه ی داستان، شب ها بیدار نگه خواهد داشت.

کتاب راز مزرعه چهار آبگیر

جین وبستر
جین وبستر، زاده ی 24 جولای 1876 و درگذشته ی 11 جون 1916، نویسنده ی پرکار آمریکایی بود.وبستر در فلوریدای نیویورک به دنیا آمد و مادرش، خویشاوند مارک تواین، نویسنده ی بزرگ آمریکایی، بود.او در سال 1897 وارد کالج واسار شد. وبستر در رشته ی زبان انگلیسی و علم اقتصاد تحصیل می کرد و پس از مدتی، در دوره های مربوط به «اصلاحات کیفری» شرکت کرد و به مسائل اجتماعی و مدنی علاقه مند شد.او در زمان تحصیل، سفری به اروپا داشت و از کشورهایی چون فرانسه، بریتانیا و به طور مفصل تر، ایتالیا بازدید کرد. وبستر پس از باز...
نکوداشت های کتاب راز مزرعه چهار آبگیر
Interesting.
جذاب.
Read Central

An unusual and stirring story.
داستانی خارق العاده و هیجان انگیز.
Barnes & Noble

Enjoyable.
لذت بخش.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب راز مزرعه چهار آبگیر (لذت متن)
در چند روز بعد فقط پژواک های خفیفی از هیجان و پچ پچ به گوشمان خورد. اما من فکر می کنم ماجرای این روح هم در گذشته هم در آن زمان، موضوع اصلی میان سیاه ها بود. البته نه فقط در مزرعه چهار آبگیر بلکه در میان مزرعه های اطراف هم وضع به همین منوال بود.

خدا را شکر که زن ها جرم های زیادی مرتکب نمی شوند! هیچ وقت با اطمینان نمی شه حدس زد چی تو فکرشون بوده. فکر و عملشون زمین تا آسمون با هم فرق داره.

تری دوباره به سراغم آمد و من او را با صمیمیت تمام پذیرفتم. در گستاخی تری چیزی کاملا آرامش بخش وجود داشت. باز هم با مهیج ترین حالت ممکن شروع به اظهار نظر درباره ی پرونده کرد و من با آن که جواب های تندی می دادم اما طبق معمول خیلی زود او را بخشیدم. در نهایت، در گیر و دار این کشمکش ها با هم صمیمی شدیم. وقتی نیاز به اندکی تفریح داشتم او را مفرح یافتم اما هیچ وقت نفهمیدم آیا او هم در من جذابیتی می یافت یا نه. ولی خب، مطمئنا من منبع خوبی برای داستان هایش در آینده نبودم، چون خودش گفته بود که مسائل حقوق تجاری به هیچ عنوان از علایق او نیست و حقوق جزایی، تنها شاخه ای از این حرفه است که برای او قابل اعتناست.