کتاب بی من مرو

Don't go without me
تازه هایی درباره شمس،مولانا و نزدیکان
کد کتاب : 14090
شابک : 978-9643347604
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 278
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب بی من مرو اثر اعظم نادری

کتاب "بی من مرو" نوشته ی "اعظم نادری"، اثری است که در آن "تازه هایی درباره شمس، مولانا و نزدیکان" ارائه شده است.
"بی من مرو" که اثری است فراتر از رمان و تذکره، اطلاعات بی نظیری را که قبلا به صورت پراکنده در آثار مختلف به آن پرداخته شده در کنار "تازه هایی درباره شمس، مولانا و نزدیکان" منتشر کرده است. تاکنون داستان های متعددی در مورد زندگی شمس و مولانا انتشار یافته است. از معتبرترین موارد می توان به تلاش دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب "پله پله تا ملاقات با خدا" اشاره کرد که موفق شد به سرعت توجه عده ی زیادی از طرفداران مولوی را به خود جلب نماید. پس از آن در سال 2004 ، سعیده قدس رمانی در مورد همسر شمس تبریزی ، کیمیا منتشر کرد. "عارف جان سوخته" از نهال تجدد، رمانی بود که با استقبال مخاطبان مواجه شد اما برخلاف آن رمان "دختر رومی" ، نوشته ی موریل مائوفری ، در ایران با استقبال چندانی رو به رو نشد. یکی از محبوب ترین کتاب های نوشته شده پیرامون شمس و مولانا، کتاب "ملت عشق" از "الیف شافاک" بود که عنوان پرفروش ترین کتاب تاریخ ترکیه را از آن خود کرد و در سال 2016 در ایران مجوز چاپ گرفت و طی یک سال 19 بار به تجدید چاپ رسید.
"اعظم نادری" این چهار رمان را در کتاب "بی من مرو" ارزیابی کرده است. زندگی شمس موضوع محوری این مطالعه است و به جز مولانا که به او نیز تقریبا به اندازه ی شمس پرداخته شده، اطلاعات مربوط به شخصیت های دیگر کتاب "بی من مرو" از طریق داستان شمس مورد بررسی قرار می گیرد.

کتاب بی من مرو

قسمت هایی از کتاب بی من مرو (لذت متن)
شمس تذکره ها از همان دوران کودکی، دارای کرامات عجیبی است: “من کودک بودم خدا را می دیدم. ملک را می دیدم و مغیبات اعلی و اسفل را مشاهده می کردم…” (افلاکی: 2/680). این شمس همان طور که بزرگ می شود دارای قدرتی عجیب می گردد که می تواند بر هرکه خواهد اثر بگذارد؛ مثلا وقتی او از موذن مسجدی تقاضا می کند که در آن جا بیاساید و موذن اجازت نمی دهد، شمس می گوید: “زبانت بیاماساد! فی الحال زبانش برآماسید” (افلاکی: 2/624 و 625) امام مسجد که موذن را در حالت نزع می بیند از شمس تقاضای عفو می کند اما شمس می گوید که کاری است که شده! و فقط لطفی می نماید و در حق موذن دعا می کند که با ایمان بمیرد!

این رمان دارای تکنیک و ساختار خلاقانه و نسبتا قوی است. در داستان حال، زاویهٔ دید، سوم شخص است و در داستان زمان گذشته، زاویهٔ دید، اول شخص است و هر فصل از زبان یک راوی روایت می شود. در این بخش ما با ۱۸ راوی سر و کار داریم؛ مولانا، شمس، کیمیا، کراخاتون، علاءالدین، بهاءالدین و... همه از راویان این بخش هستند. این ها موجب می شود با این که کتاب، روایت محور است و گفتگوها و کنش ها در آن کم است، خسته کننده نباشد؛ ضمن آن که نویسنده برای ایجاد کشش و تعلیق، از داستان زمان حال بهره برده تا لورفتگی موضوع داستان شمس و مولانا را جبران کند. چنان که آمد الیف شافاک تحصیل کردهٔ رشتهٔ مطالعات زنان نیز هست شاید به همین علت هم بازتابی از اندیشه های فمنیستی در کتاب او دیده می شود.