کتاب زیر زمینی ها

The Subterraneans
  • 15 % تخفیف
    140,000 | 119,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نیماژ نیماژ
    نویسنده:
کد کتاب : 14963
مترجم :
شابک : 978-6003674646
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 148
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1958
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 4 اردیبهشت

معرفی کتاب زیر زمینی ها اثر جک کروآک

زیر زمینی ها روایتگر داستان یک آدم بی اعتماد به نفس است که از یک شب گرم تابستانی آغاز می شود، ماجرایی از شبگردی های یک جوان مشتاق به نویسندگی که جذب دختری به نام ماردو می شود و از این طریق دریچه ای برای خیال پردازی و نوشتن به رویش گشوده می شود؛ هرچند خلوت میان او و ماردو دوام چندانی نمی آورد…

کتاب زیر زمینی ها

جک کروآک
جک کرواک با نام اصلی ژان-لوئی کرواک، رمان نویس و شاعر آمریکایی فرانسوی تبار در ۱۲ مارس ۱۹۲۲ در لوول، ماساچوست به دنیا آمد و در همان جا بزرگ شد، سپس در دانشگاه کلمبیا و در رشته ی فوتبال تحصیل کرد. در این دانشگاه او با آلن گینزبرگ و ویلیام اس. باروز آشنا شد و این سه تبدیل به اعضای مرکزی نویسندگان نسل بیت شدند. او بت شکنی ادبی در کنار ویلیام باروز و آلن گینزبرگ به حساب می آید. کرواک به خاطر فی البداهه نویسی، شهرت بسیاری یافته بود.بیشتر آثار وی در قالب موضوعاتی چون معنویت کاتولیک، بودیسم، مواد مخ...
قسمت هایی از کتاب زیر زمینی ها (لذت متن)
تا حالا همچین داستانی از هیچ روحی نشنیده بودم جز از مردهای بزرگی که جوانی هام می شناختم شان، قهرمان های بزرگ امریکا که باهاشون رفیق بودم، با آن هایی که خطر کردم و رفتیم زندان و آدم سحرهای رنگ و رو رفته بودند، پسرک هایی که می کوبیدند رو سنگ جدول ها و تو آشغال های تلنبار شده نشانه هایی می دیدند، رمبوها و ورلن های امریکا تو میدان تایمز، بچه ها. هیچ دختری تا حالا با همچین داستانی تکانم نداده بود، با داستانی از درد و رنج های روحی و روحش که چنان زیبا و درخشان خودی نشان می داد که انگاری فرشته ای باشد سرگردان، در جهنم و جهنمی عینهو خیابان هایی که من توشان پرسه می زدم، واسه تماشای یکی درست مثل او هیچ وقت خواب تاریکی و رمزوراز و پیامد دیدارمان را تو ابدیت نمی دیدم، عظمت صورتش حالا شده بود یک کله ببر ناگهانی بزرگ تو پوستری روی یک حصار چوبی تو صبح های بدون مدرسه ی شنبه ای محوطه های دودآلود تخلیه زباله ها، رک و راست، زیبا، احمقانه، تو باران. همدیگر را بغل کردیم. حالا شده بود عین یک عشق، بهتم زده بود. تو هال با هم بودیم، با دلی خوش. این ماجرا ادامه دارد.

یک زمانی جوان بودم و شور و حال دیگری داشتم و می توانستم با نبوغی روانی درباره هر چیزی حرف بزنم، خیلی شفاف و بدون این جور مقدمه چینی های ادبی؛ به عبارت دیگر این داستان یک آدم بی اعتمادبه نفس است، درست زمانی که مدل خودپرست و طبیعتا لوده ی طرف کاری از پیش نمی برد. این فقط برای این است که قصه سر بگیرد و حقیقت به بیرون درز کند، یعنی همین کاری که قرار است انجامش بدهم. ماجرا از یک شب گرم تابستانی شروع شد. آه، دختره نشسته بود رو سپر ماشین و جولیان الکساندر هم بود، کسی که... اجازه بدهید با تاریخچه ای از زیرزمینی های سانفرانسیسکو شروع کنم..