کتاب هر لحظه که با منی

رمان «هر لحظه که با منی» نوشته‌ی مایکل روبوتام، نویسنده استرالیایی ژانر جنایی‌ـ‌هیجانی، اثری پرکشش و چندلایه است که در ۳ ژانویه ۲۰۲۳ توسط انتشارات اسکرایبنر در ایالات متحده منتشر شد. این اثر نخستین جلد از مجموعه‌ای است که قهرمان آن، افسر جوان پلیس متروپولیتن لندن به نام فیلومنا مک‌کارتی است؛ زنی که در مرز میان قانون، اخلاق، و گذشته‌ای تاریک و خانوادگی گرفتار شده است. روبوتام که پیش‌تر نیز با آثار روانشناختی و پرتعلیقش شناخته شده، در این رمان نیز توانسته است داستانی بنویسد که میان هیجان، عمق شخصیتی و دغدغه‌های اجتماعی توازن برقرار می‌کند. داستان از جایی آغاز می‌شود که فیلومنا، دختری جاه‌طلب و آرمان‌گرا، در حین پاسخ به یک گزارش خشونت خانگی با زنی خون‌آلود به نام تمپه براون روبه‌رو می‌شود؛ قربانی‌ای که به زودی مشخص می‌شود معشوقه‌ی یکی از کارآگاهان نشان‌دار پلیس، دارن گودال، است. فیلومنا با وجود هشدارها، تصمیم می‌گیرد حقیقت را درباره‌ی گودال و این پرونده کشف کند، اما در مسیر تحقیقاتش با دیوارهایی از سکوت و فساد روبه‌رو می‌شود. در حالی که تمپه به تدریج به زندگی شخصی او راه پیدا می‌کند، مرز میان واقعیت و فریب، اعتماد و خیانت، روزبه‌روز مبهم‌تر می‌شود. به مرور، فیلومنا درمی‌یابد که نه تنها حرفه‌اش، بلکه امنیت و حتی درک او از خود نیز در خطر است. در لایه‌ای عمیق‌تر، رمان تصویری از درهم‌تنیدگی تروما، هویت و رستگاری ارائه می‌دهد. گذشته‌ی پرزخم فیلومنا از کودکی‌ای که با یک حادثه‌ی تروریستی و پدری گانگستر شکل گرفته نه‌تنها انگیزه‌ی او برای برقراری عدالت را توضیح می‌دهد، بلکه تضاد درونی او را نیز آشکار می‌سازد: زنی که در تلاش است از سایه‌ی پدرش بگریزد و در همان سیستمی خدمت می‌کند که به فساد آلوده است. روبوتام با دقت نشان می‌دهد که چگونه نجات دیگران برای فیلومنا گاه نوعی تلاشی ناخودآگاه برای نجات خویشتن است. در کنار این خط روایی، مضمون قدرت، سوءاستفاده و همدستی نهادی نیز به‌خوبی بسط یافته است. گودال به عنوان مأمور پلیسی که خشونت را در پشت نشان و قدرت پنهان کرده، نماینده‌ی فساد ساختاری است که فیلومنا در برابر آن ایستاده است. اما رمان فراتر از روایت یک قهرمان زن در برابر نظام مردسالار می‌رود و نشان می‌دهد که چگونه قربانیان و مجرمان، ناجیان و خائنان، گاه در خطوط مبهمی از ترس و نیاز حرکت می‌کنند. دوستی میان فیلومنا و تمپه به نقطه‌ای می‌رسد که تمایز میان دلسوزی و وسواس، اعتماد و فریب، به چالشی اخلاقی بدل می‌شود. قلم روبوتام به شیوه‌ای سینمایی، اما درعین‌حال عاطفی، تنش را در سراسر روایت حفظ می‌کند. او نه تنها تعلیق و شوک‌های داستانی را در خدمت هیجان قرار می‌دهد، بلکه از آنها برای افشای ضعف‌های انسانی، تضادهای درونی و شکنندگی عدالت بهره می‌گیرد. اگرچه تراکم خطوط داستانی از گذشته‌ی پدر تا فساد پلیس و دوستی سمی ممکن است گاه سنگین به نظر برسد، اما همین چندلایگی است که اثر را از یک تریلر معمولی فراتر می‌برد.
در نهایت، «هر لحظه که با منی» روایتی است درباره‌ی هزینه‌ی انجام کار درست در جهانی که حقیقت، اعتماد و قانون همگی در معرض فرسایش‌اند. روبوتام با خلق شخصیتی زن، مقاوم و پرتناقض، تصویری از نبرد اخلاقی انسان معاصر ارائه می‌دهد؛ نبردی میان وظیفه و احساس، عدالت و بقا، عشق و خیانت. این رمان برای دوستداران تریلرهای روانشناختی با محوریت زنان قدرتمند، تجربه‌ای پرتنش، اندیشمندانه و فراموش‌نشدنی است.