کتاب «آناهیتا در ایران باستان» نوشتهی آرزو رسولی، از مجموعهی «از ایران چه میدانم؟»، ما را به درون جهان اساطیری ایران میبرد؛ جهانی که در آن، آناهیتا واژه ای برای فهم جهانبینی، اعتقادات و لایههای اجتماعی مردمان این سرزمین است. این اثر با بهره بری از منابع دست اول، به معرفی این ایزدبانو میپردازد و نشان میدهد که چگونه مطالعهی اسطورهها، راهنمایی برای شناخت نحوهی زندگی و دغدغههای یک تمدن است. کتاب با این مسئله آغاز میشود که مطالعهی ایزدبانوی آبها، آناهیتا، در وهلهی اول اهمیتی را که مردمان این سرزمین برای آب و آبادانی قائل بودند، آشکار میسازد. اما تحلیل کتاب بسیار بیشتر از این میرود. یکی از نکاتب که نویسنده بر آن ثاکید میکند، تفاوت ساختار جهان خدایان در ایران باستان با دیگر تمدنهاست. در حالی که در اساطیر مردمان همجوار با خدایان گوناگون و رقیب روبهرو هستیم، در سنت زرتشتی که اصلیترین منبع ماست، با یک خدای بزرگ به نام اهورامزدا مواجهیم. در این ساختار، دیگر خدایان بزرگ پیشازرتشتی، مانند آناهیتا، در جایگاه ایزدان و ایزدبانوان قرار میگیرند؛ آفریدگانی که متولی صفات اخلاقی یا پدیدههای طبیعیاند و کارکردی شبیه به فرشتگان در ادیان ابراهیمی دارند. یکی از جذابترین بخشهای کتاب، بررسی تحول شخصیت آناهیتا در گذر زمان است. نویسنده به خوبی نشان میدهد که چگونه ارتباطات بازرگانی و جنگی، به مبادلات فرهنگی و اعتقادی منجر میشد. در این میان، آناهیتا نیز از ایزدبانوان سرزمینهای همجوار، مانند ایشتر در بینالنهرین، نقشهایی پذیرفت و یا در دورهی هلنیستی (یونانیمآبی)، به صورت «آناتیس» سر برآورد. اهمیت دیگر آناهیتا، که کتاب به آن میپردازد، از این روست که او از معدود ایزدان اساطیر ایران است که تجسم مادی یافته است. ساخت تندیسها برای او، تحولاتی در مناسک و آیینهای پرستش این ایزدبانو ایجاد کرد. کتاب در سه فصل به بررسی جایگاه آناهیتا در دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی میپردازد. در نهایت، «آناهیتا در ایران باستان» تحلیل فرهنگی است که به خواننده کمک میکند تا پیوندهای پیچیدهی میان دین، اسطوره، سیاست و زندگی روزمرهی مردمان ایران در عصر باستان را بهتر درک کنند.