کتاب مخزن الاسرار

Makhzan al-Asrar
کد کتاب : 57255
شابک : 978-9644012228
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 181
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

مخزن الاسرار
Makhzan al-Asrar
کد کتاب : 105529
شابک : 978-6222600938
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 893
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

مخزن الاسرار
Makhzan al-Asrar
تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی
کد کتاب : 15857
شابک : 978-9645958389
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1176
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 23
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

مخزن الاسرار
Makhzan al-Asrar
کد کتاب : 34925
شابک : 978-9642071586
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 237
سال انتشار شمسی : 1397
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

مخزن الاسرار
Makhzan al-Asrar
کد کتاب : 65167
شابک : 978-9643203641
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1387
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

مثنوی مخزن الاسرار نظامی گنجوی
Makhzan al-Asrar
کد کتاب : 36153
شابک : 978-9643623630
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1390
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مخزن الاسرار اثر نظامی گنجوی

"الیاس بن یوسف نظامی گنجوی" ملقب به "نظامی" یکی از بزرگ ترین شاعران داستان سرا در ادبیات فارسی بوده که از او گنجینه ای با نام خمسه یا پنج گنج بر جای مانده است. نگارش منحصر به فرد پنج گنج سبب شده تا حکیم "نظامی"، صاحب سبک به خصوص خود و پیشرو در ادبیات داستان های غنایی به شمار برود. در منظومه ی پنج گنج، اثر "مخزن الاسرار" نخستین مثنوی حکیم "نظامی" و یکی از مصداق های بارز ادبیات تعلیمی محسوب می شود. این مثنوی جاودان با بیش از دو هزار و ششصد بیت، در چهل سالگی شاعر نامی گنجه به پایان رسید و از آن زمان تا کنون همواره به عنوان یکی از مهم ترین آثار منظوم و مکتوب در ادبیات فارسی به شمار می آید.
مضمون اصلی کتاب "مخزن الاسرار" دعوت انسان ها به خودشناسی، خدا شناسی و برگزیدن عادات و رفتار پسندیده است. حکیم "نظامی" بیت آغازین این اثر را با نام و یاد خداوند آغاز کرده است و در ادامه ی این شعر، به یکی از اصول اصلی عرفان و تصوف، یعنی وحدت وجود خداوند و واجب الوجود بودن او اشاره نموده است. "مخزن الاسرار" سرشار از نکته ها و پندهای عرفانی است که در قالب داستان و ادبیات غنایی به مخاطب عرضه می شود؛ این مفاهیم گاه برای خواننده دشوار جلوه می کند که برای تسهیل این مشکل و توضیح صحیح و هر چه بهتر مفاهیم مد نظر حکیم "نظامی"، کتاب "مخزن الاسرار" به "تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی" و به کوشش "دکتر سعید حمیدیان" توسط نشر قطره به انتشار رسیده است. لازم به ذکر است که این تصحیح از کامل ترین نسخه های موجود از "مخزن الاسرار" حکیم "نظامی گنجوی" می باشد.

کتاب مخزن الاسرار

نظامی گنجوی
جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد، متخلص به نظامی و نامور حکیم نظامی (زادهٔ ۵۳۵ هـ. ق در گنجه– درگذشتهٔ ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق) شاعر و داستان‌سرای ایرانی و پارسی‌گوی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان پیشوای داستان‌سرایی در ادب پارسی شناخته شده‌است. آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر گنجه قرار دارد. نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر پارسی است، که نه‌تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر پارسی نیز در...
قسمت هایی از کتاب مخزن الاسرار (لذت متن)
باد نقاب از طرفی برگرفت/ خواجه سبک عاشقی از سر گرفت/ گل نفسی دید شکر خنده ای/ بر گل و شکر نفس افکنده ای/ فتنه آنماه قصب دوخته/ خرمن مه را چو قصب سوخته/ تا کمر از زلف زره بافته/ تا قدم از فرق نمک یافته/ دیدن او چون نمک انگیز شد/ هر که در او دید نمک ریز شد/ تا نمکش با شکر آمیخته/ شکر شیرین نمکان ریخته/ طوطی باغ از شکرش شرمسار/ چون سر طوطی زنخش طوقدار/ زان زنخ گرد چو نارنج خوش/ غبغب سیمین چو ترنجی به کش/ مست نوازی چو گل بوستان/ توبه فریبی چو مل دوستان/ لب طبری وار طبر خون به دست/ مغز طبرزد به طبر خون شکست/ سرخ گلی سبزتر از نیشکر/ خشک نباتی همه جلاب تر/ خال چو عودش که جگرسوز بود/ غالیه سای صدف روز بود/ از غم آن دانه خال سیاه/ جمله تن خال شده روی ماه/ جزع ز خورشید جگر سوزتر/ لعل ز مهتاب شب افروزتر/ از بنه دل که به فرسنگ داشت/ راه چو میدان دهن تنگ داشت/ ز اندل سختش که جگر خواره گشت/ بر جگر من دل من پاره گشت/ لب به سخن خنده به شکر خوری/ رخ به دعا غمزه به افسونگری/ بسته چو حقه دهن مهره دار/ راهگذر مانده یکی مهره وار/ عشق چو آن حقه و آن مهره دید/ بلعجبی کرد و بساطی کشید/ کیسه صورت ز میانم گشاد/ طوق تن از گردن جانم گشاد/ کار من از طاقت من درگذشت/ کاب حیاتم ز دهن برگذشت/ عقل عزیمت گرما دیو دید/ نقره آن کار به آهن کشید/ دل که به شادی غم دل می گرفت/ چشمه خورشید به گل می گرفت/ مونس غم خواره غم وی بود/ چاره گر می زده هم می بود/ ای بتبش ناصیت از داغ من/ بیخبر از سبزه و از باغ من/ سبزه فلک بود و نظر تاب او/ باغ سحر بود و سرشک آب او/ وانکه رخش پردگی خاص بود/ آینه صورت اخلاص بود/ بسکه سرم بر سر زانو نشست/ تا سر این رشته بیامد بدست/ این سفر از راه یقین رفته ام/ راه چنین رو که چنین رفته ام/ محرم این ره تو نه ای زینهار/ کار نظامی به نظامی گذار