کتاب «گارجنیدزه: تئاتر لهستان در حال گذار» نوشته پل آلن، محقق و مدرس در دانشگاه گلداسمیت لندن، در سال ۱۹۹۸ منتشر شد و یکی از منابع کلیدی در مطالعات تئاتر معاصر به شمار میآید. این کتاب با نگاهی تحلیلی و مستند به گروه تئاتر گارجنیدزه میپردازد؛ گروهی که در سال ۱۹۷۷ توسط وودزیمیرز استانیوفسکی در روستایی کوچک در لهستان بنیان گذاشته شد و به سرعت به یکی از برجستهترین جریانهای تئاتر تجربی اروپا بدل شد. کتاب نه تنها تاریخچه و شیوههای این گروه را بررسی میکند، بلکه آن را در متن تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی لهستان پس از دهه ۱۹۸۰ قرار میدهد و نشان میدهد چگونه هنر میتواند در دل جامعهای روستایی و در عین حال در مواجهه با جهان مدرن، معنایی تازه بیابد. آلن در آغاز، ریشههای گارجنیدزه را در سنتهای تئاتر لهستان و نیز در میراث هنرمندانی چون یرژی گروتوفسکی دنبال میکند. او توضیح میدهد که این گروه چگونه از دل جریانی به نام «پاراتئاتر» بیرون آمد، اما راهی مستقل در پیش گرفت که بر تلفیق بدن، صدا و آیین استوار بود. بخش مهمی از کتاب به شرح زمینه روستایی اختصاص دارد؛ جایی که مکان، جغرافیا و زندگی روزمره مردم روستا مستقیما بر زیباییشناسی و اجرای گروه اثر گذاشت. سفرهای میدانی اعضا به میان جوامع حاشیهنشین اروپای شرقی و جمعآوری ترانهها و آیینهای عامیانه، به کارشان بعدی قومنگارانه بخشید که آن را از بسیاری از گروههای تجربی همعصر متمایز میکرد. در بخشهای میانی، آلن به روشهای آموزشی سختگیرانه گارجنیدزه میپردازد؛ آموزشهایی که شامل تمرینهای فیزیکی، کارهای آوازی و موسیقیایی است و همواره به صورت جمعی و در پیوند با آیینهای بومی انجام میگیرد. برای این گروه، صدا و آواز صرفا تزئین یا همراهی موسیقایی نیست، بلکه بخش جداییناپذیر از عمل نمایشی و ابزاری برای ایجاد حضور آیینی و ارتباط اجتماعی است. در تحلیل اجراهای شاخص گروه، آلن نشان میدهد که چگونه ترکیب حرکت، آواز و موسیقی، اجراهایی خلق میکند که هم از نظر زیباییشناختی تأثیرگذارند و هم به تجربهای آیینی و جمعی نزدیک میشوند. یکی از محورهای کلیدی کتاب، تنش میان یکپارچگی هنری و فشارهای اجتماعی-اقتصادی است. پس از تحولات سیاسی لهستان در ۱۹۸۹، گارجنیدزه نیز مانند دیگر نهادهای هنری با مسأله بقا، بودجه و تجاریسازی مواجه شد. آلن با دقت بررسی میکند که این گروه چگونه تلاش کرده میان پایبندی به ریشههای آیینی و ضرورتهای روزگار تعادل برقرار کند و آیا اصلا چنین تعادلی ممکن است. این بخش کتاب برای خوانندگانی که به رابطه هنر و سیاست علاقه دارند، از جذابترین بخشها به شمار میرود. نثر آلن همزمان دقیق و روشن است. او با توجه به جزئیات فنی مانند شیوههای تمرین و نحوه استفاده از صدا، تصویری جامع از کار گروه ارائه میدهد، در عین حال که به زمینه تاریخی و اجتماعی نیز وفادار میماند. با وجود این، خوانندگانی که آشنایی کمی با تئاتر فیزیکی دارند ممکن است برخی توصیفها را سنگین یا انتزاعی بیابند. همچنین کتاب به دلیل محدودیت رسانه چاپی نمیتواند تمامیت تجربه زنده اجراهای گروه را منتقل کند، هرچند تصاویر و توصیفات دقیق تا حدی این کمبود را جبران میکنند. در نهایت، «گارجنیدزه: تئاتر لهستان در حال گذار» هم یک سند تاریخی است و هم تحلیلی نظری درباره امکانهای تئاتر. این کتاب نشان میدهد چگونه تئاتر میتواند با رجوع به صدا، بدن و سنتهای بومی، در برابر فشارهای کالایی شدن مقاومت کند و زبانی تازه بیافریند که هم تجربی و هم انسانی است. برای دانشجویان، پژوهشگران و هنرمندانی که به تئاتر آیینی، فیزیکی و اجتماعی علاقه دارند، این کتاب هم مرجع مطالعاتی است و هم منبع الهام.