کتاب «انجمن فوق سری ساحران» اثر سانگو ماندانا، یک فانتزی دلنشین است که قصیدهای قدرتمند در ستایش «خانوادهی اکتسابی» و لذت یافتن تعلق در غیرمنتظرهترین مکانها به شمار میرود. این اثر بیش از آنکه داستانی دربارهی جادوهای بزرگ باشد، دربارهی جادوی انسانیت و پذیرش است. میکا مون، یکی از ساحرههای انگشتشمار بریتانیاست که تمام زندگی خود را بر اساس یک قانون سخت و خدشهناپذیر سپری کرده است: جادوگران باید از یکدیگر دور بمانند تا از جلب توجه و تکرار فجایع گذشته جلوگیری کنند. او که در کودکی یتیم شده، تنهایی را به خوبی میشناسد و این انزوا را با ساختن یک حساب کاربری آنلاین جبران میکند؛ جایی که ویدیوهایی از جادوگری به اشتراک میگذارد، با این فرض که هیچکس آنها را جدی نمیگیرد. اما روحش هم خبر ندارد که مایلها آنطرفتر، یکنفر با جدیت او را زیر نظر گرفته است. زندگی یکنواخت میکا زمانی دگرگون میشود که یک پیام غیرمنتظره، او را به مکانی دور و مرموز به نام «ناکجاکده» فرا میخواند. در آنجا، او با وظیفهای غیرممکن روبرو میشود: آموزش سه جادوگر جوان و یتیم که قدرتهایشان به شکلی خطرناک از کنترل خارج شده است. ورود میکا به این خانهی قدیمی و جادویی، او را نه تنها با این سه دختربچهی سرکش، بلکه با گروهی از بزرگسالان غیرجادوگر که سرپرستی آنها را بر عهده دارند، مواجه میکند؛ از جمله یک بازیگر بازنشستهی مهربان، دو سرپرست صبور و مهمتر از همه، جیمی، کتابدار عبوس، جذاب و به شدت محافظهکاری که به حضور میکا و جادوی او بیاعتماد است و او را تهدیدی برای حریم امن خانهشان میداند؛ تهدیدی که به طرز آزاردهندهای دوستداشتنی به نظر میرسد. در ادامه داستان، تضاد میان قوانین خشک و منزویکنندهی دنیای جادوگری و هرجومرج گرم و پرمحبت «ناکجاکده» قرار دارد. سفر میکا، سفری برای رها کردن ترسها و یافتن حسی شبیه تعلق خاطر است؛ حسی که فکر نمیکرد هنوز در وجودش مانده باشد. اما زمانی که خطر واقعی از راه میرسد، میکا باید تصمیم بگیرد: آیا حاضر است همهچیزش را بدهد تا خانوادهای را حفظ کند که خودش هم نمیدانست از ابتدا در جستوجویش بوده؟ «انجمن فوق سری ساحران» یک آغوش گرم در قالب کتاب است و برای کسی که به دنبال داستانی امیدوارکننده و سرشار از جادو و انسانیت است، انتخابی عالی خواهد بود.
درباره سانگو ماندانا
سانگو ماندانا نویسنده انگلیسی رمانهای نوجوان دربارهی جادو، هیولاها و اسطورهها است.