بهاختصار میتوان گفت که رنجها و مصائبی که بر سینمای ایران تا سال ۵۷ حادث شد کم و اندک نبوده و به همین دلیل هم سینماگران متفکر و اندیشمند را بر آن داشت که دوربینها را از کافهها و نمایش رقص و آوازهای بیدلیل و گهگاه آزاردهنده را به زندگی واقعی مردم و به خانه و محل کار و اجتماع واقعی و حقیقی مردم برده و تأمل بر این سوال را که چرا اینچنین است در اذهان عمومی و مخاطبان واقعی خود برقرار کرد. تولیدکنندگان آن قبیل فیلمفارسیها که فقط به دنبال درآمد بیشتر و سودجویی خود از سوی مخاطبان بودند، به ارتقا، سطح معلومات و آگاهی و دانش عمومی وقعی ننهاده و با کپیبرداری از یکدیگر و گاهی فیلمهای خارجی به راه خود ادامه دادند. ظهور و پیدایش موج نو سینمای ایران آغازی بود بر پایان این تبهکاری هنری، اما متاسفأنه و بعد از ۴۶ سال دوباره شاهد بازگشت فیلمفارسیهای جدید با عناوین مختلف در ساخت و نام فیلم از بهکاربردن نام حیوانات، سفرهای بیدلیل و مسخره، رقص و آوازهای آقایان و... بهعنوان شادکردن مردم هستیم!
به امید آنکه موج نو در حیات کوتاهمدت خود دوباره چون ققنوس بر پا خیزد.